دانستنیهای قبل از ازدواج

زشت و زیبای ازدواج های فامیلی,دانستنیهای قبل از ازدواج,,دانستنیهای قبل از ازدواج

دانستنیهای قبل از ازدواج

باید به این نکته نیز اشاره کرد که به موازات آگاهی بخشی نسبت به امتناع از ازدواج فامیلی به‏ عنوان یک هنجار منفی باید الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه –البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی موجود- به‏ عنوان یک هنجار جایگزین مثبت ترویج شود.به اعتقاد شما در این زمینه باید کار تیمی انجام شود؟یک مشکل اساسی ما این است که برخلاف کشورهای دیگر در مسائل چند وجهی، تنها از بُعد پزشکی وارد می‏شویم و اگر علوم دیگر هم وارد می‏شوند با سطح پایینی از آنها روبه‌رو هستیم و به مسائل چند وجهی از چند زاویه نگاه نمی‏شود این کار یا تأثیری منفی به همراه خواهد داشت یا حداقل تأثیر مناسبی نخواهد داشت. بنابراین، نه تنها باید در این زمینه کار گروهی انجام شود بلکه بدون انجام کارگروهی نتیجه خاصی حاصل نشده یا سطحی و گذرا خواهد بود.نقش اعتقادات دینی را در این زمینه چگونه می‌بینید؟بدون تردید از آنجا که دین و امور مترتب بر آن سهم مهمی از فرهنگ جامعه ما را تشکیل می‏دهد پس مقوله دین ظرفیتی بسیار مهم در زمینه آگاهی بخشی نسبت به ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن ‏دارد. در این زمینه ابتدا باید نگاه دین به ازدواج فامیلی مشخص شود. از سوی دیگر، اگر قرار باشد که امتناع از ازدواج فامیلی و تقلیل میزان آن در جامعه به ‏سبب عواقب موجود مدنظر قرار گیرد طبعاً علمای دین می‏توانند با توجه به عمق داشتن باورهای مذهبی و نیز بافت‏های ارزشی در بطن و متن حیات اجتماعی در این زمینه بسیار تأثیرگذار باشند.شما نیز موافقید که برای کنترل معلولیت‌های ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد؟این یک فرض پذیرفته شده در علم ژنتیک است که عامل نزدیک به 50 درصد از معلولیت‏ها، ازدواج فامیلی یا خویشاوندی است. از سوی دیگر، بنابر آمارهای موجود، ازدواج‏های فامیلی حدود 40 درصد از ازدواج‏ها در کشور را تشکیل می‏دهند. بنابراین، با کاهش میزان ازدواج فامیلی می‏توان از میزان معلولیت در نسل آینده جامعه کاست. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نباید کلیت مبحث ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن را تنها به کنترل معلولیت‏های ژنتیکی تقلیل داده و ملاحظات اجتماعی و هنجارهای ارزشی- فرهنگی تقویت‌کننده آن را نادیده گرفت و به‏ شکلی تک بُعدی و تنها با دید ژنتیک به آن نگریست. نکته دیگر آنکه نباید به‌واسطه تلاش در جهت کاهش میزان ازدواج فامیلی آن را به ‏عنوان یک امر ترس‏ آور و بسیار منفی طرح کرد، به ‏صورتی که مثلاً با انتخاب الگوی ازدواج فامیلی، به ‏علت بازنمایی منفی فراوان آن، زوجین دیگر معلول شدن فرزند خود را قطعی دانسته و ضمن دلسرد شدن از زندگی، سراغ مشاوره ژنتیک و سایر راهکارهای پیشگیری از تولد فرزند معلول نرفته و به‏ طوری دائمی در اضطراب به دنیا آمدن چنین فرزندی به زندگی خود ادامه دهند.منبع:سلامت نیوز

 

دانستنیهای قبل از ازدواج

برای کنترل معلولیت‌های ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد

 

متخصصان علم ژنتیک معتقدند با جلوگیری از ازدواج‏های فامیلی می‌توان از بروز بیش از 50 درصد معلولیت‏ها پیشگیری کرد. از طرفی این نوع ازدواج در بین جوامع شرقی بویژه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا رواج دارد. این موضوع به چالشی اجتماعی در برخی از این کشورها بدل شده است.

آیا مختصات اجتماعی کشور ما اجازه مهار موج ازدواج های فامیلی را می‏دهد؟ برای پاسخ به این سؤالات جامعه شناختی گفت‌و‌گویی با عبدالملکی جامعه‌شناس انجام داده‌ایم به این امید که از گذر اندیشه جمعی به پاسخی روشن برای این چالش دست یابیم.

با وجود هشدارهای پزشکی هنوز گرایش به ازدواج فامیلی در جامعه ما بالاست. علت چیست؟
ازدواج فامیلی در بستری از روابط اجتماعی و در قالبی شکل یافته و با برخی ویژگی‏های فرهنگی به آن معنا بخشیده می ‏شود. بنابراین، برای درک چند و چون ازدواج فامیلی در ایران و نیز چرایی ازدیاد آن، باید به مداقه در عرصه روابط اجتماعی موجود در کشور و ملاحظات اجتماعی مربوط به آن، به ‏عنوان بستر شکل دهنده و به ابعاد و ویژگی‏های فرهنگی که به آن معنا می‏ بخشند، بپردازیم.


به طورکلی الگوهای مختلفی در نحوه گزینش همسر در جوامع گوناگون وجود دارد. ازدواج فامیلی یا خویشاوندی گونه ‏ای دیرپا از ازدواج است که آن را ذیل الگوی درون همسری (انتخاب همسر از درون گروه، قشر یا منطقه جغرافیایی خاص) طبقه‌بندی می‏ کنند.

 

این نوع ازدواج به‏ سبب محدودیت در ارتباطات و کوچک بودن شبکه ‏های اجتماعی، قدرت شبکه ‏های خویشاوندی، حفظ محدوده خانوادگی و قبیله ‏ای، کسب حمایت اجتماعی طایفه و قبیله، برخی ملاحظات اقتصادی مانند حفظ مال و اموال موروثی، حفظ سرمایه وکسب و پیشه پدری و همچنین برخی ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که از جامعه‏ای تا جامعه دیگر متفاوت است، درگذشته رواج داشته است که با ایجاد تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، افزایش ارتباطات، گسترش مناسبات اجتماعی، تنوع‌یابی علایق و نگرش‏ها بتدریج از رواج آن –البته با شدت و ضعف‏های متفاوت- کاسته شده است.

اما مسأله اینجاست که با وجود تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هنوز هم ازدواج فامیلی سهم مهمی در نوع همسرگزینی در جامعه ایرانی دارد که البته این امر تا حدی در کشورهای منطقه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا دیده می‏شود. یکی از مؤلفه های مهم در این زمینه شبکه‏ های خویشاوندی است. از دیرباز شبکه خویشاوندی نقش مهمی را در کلیت زندگی هر یک از افراد جامعه بازی می‏کرد که در جامعه ما با وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی فراوان و تسریع روزافزون آنها به‏علت شکل‏ نگرفتن ساخت‏های قدرتمند جایگزین، هنوز هم جایگاه شبکه‏ های خویشاوندی در بسیاری موارد و آن هم بیشتر در شهرهای کوچک و روستاها حفظ شده است که خود در حفظ جایگاه الگوی ازدواج فامیلی نقش مهمی را ایفا می‏کند. از سوی دیگر، با توجه به جایگاه مهم شبکه خویشاوندی در مناسبات اجتماعی بویژه در شهرهای کوچک و روستاها طبعاً ازدواج فامیلی امکان جلب حمایت اجتماعی خویشاوندان را نیز به همراه دارد. همچنین، فراوانی قابل توجه الگوی ازدواج فامیلی می‏تواند ناشی از پایین بودن اعتماد اجتماعی به ‏عنوان یکی از مهم‏ترین مؤلفه‏ های سرمایه اجتماعی در جامعه باشد، چنانکه فرد در گزینش همسر به‏ علت اعتماد بیشتر به نزدیکان از یک‏سو و پایین بودن اعتماد اجتماعی به سایر افرادی که در دایره همسرگزینی وی قرار می‏گیرند به ازدواج فامیلی یا خویشاوندی روی می ‏آورد.


در این میان، ملاحظات و مقوله‌هایی چون استحکام روابط خانوادگی، تقلیل مشکلات و همنوایی در تشریفات و مقدمات ازدواج در بین دو خانواده –که وجود مشکلات اقتصادی و نیز بیکاری یا درآمد پایین برخی جوانان و هزینه‏ های سرسام‏ آور ازدواج نقش این عامل را برجسته می‏سازد- استحکام بیشتر زندگی به ‏دلیل وجود روابط اجتماعی چند وجهی، مکانیزم‏های حمایتی و همگونی‏های ارزشی-فرهنگی و کاهش امکان طلاق از جمله عواملی است که می‏تواند در گزینش الگوی ازدواج فامیلی بسیار مؤثر باشد. البته ملاحظات و ویژگی‏های فرهنگی نیز در بالا بودن درصد ازدواج فامیلی در کشور نقش دارند.

چه دید فرهنگی نسبت به ازدواج فامیلی در جامعه نفوذ دارد؟
از بُعد فرهنگی، وقتی ضرب‏ المثل‏ها، آداب و رسوم و باورهای عامیانه جامعه‏ ای را مطالعه کنید، به ‏صورت خودکار چیزهایی که در جامعه پسندیده یا ناپسند است، مشخص می‏شود. مثل همین که می‏گویند «عقد دخترعمو پسرعمو در آسمان‏ها بسته شده» یا در هنجارهای اجتماعی‌مان می‏بینیم، مثلاً «دختر زیبایی در فامیل وجود دارد، مادربزرگ می‏گوید حیف نیست ما دخترمان را به غریبه بدهیم»، یعنی به دختر مانند یک دارایی نگاه می‏شود. حتی در بسیاری موارد و در نگاه اول، نظر مثبت چندانی مابین دو طرف وجود ندارد، اما به‏ علت فشارهای اعمال شده از سوی شبکه خویشاوندی و استمرار آن، ازدواج انجام می‏شود، یا در باوری مرسوم این اعتقاد وجود دارد «تا دختر خودمان در فامیل مانده چرا از غریبه دختر بگیریم».

مقوله ‏ای دیگر که در ازدواج فامیلی و میزان گرایش به آن قابل طرح است، مقوله قومیت است. به نحوی که بنابر پژوهش‌های انجام شده از هر 5 ازدواج قوم بلوچ، 4 ازدواج در میان فامیل و خویشاوندان صورت گرفته در حالی که به شکلی کاملاً معکوس در قوم گیلک از هر 5 ازدواج، 4 ازدواج در زمره ازدواج فامیلی یا خویشاوندی قرار نمی‌گیرد. این میزان – سهم ازدواج فامیلی- در میان قوم کرد تقریباً بینابین بوده و 50 درصد ازدواج‌ها را ازدواج فامیلی تشکیل می‌دهد که این دامنه تغییر در میان اقوام خود منبعث از هنجارها و ارزش‌های فرهنگی موجود در هر یک از آنهاست. در واقع، مجموعه این باورها، ارزش‏ها و هنجارها و آداب و رسوم در راه معنابخشی به ازدواج فامیلی نقش مهمی ایفا می‏کنند و در موازات ملاحظات اجتماعی که ذکر شد به‏ عنوان مکمل و تعیین کننده ‏ای تأثیرگذار در ماندگاری این الگوی همسرگزینی عمل می‏کنند.


حال با توجه به ملاحظات اجتماعی و نیز ابعاد فرهنگی که ذکر شد، ازدواج فامیلی با وجود هشدارهای موجود به ‏عنوان یک الگوی همسرگزینی معمول بویژه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک رواج دارد که تنها راه کاهش آن، آگاهی بخشی به جامعه به اشکال مختلف و البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی آن است.

چرا حرف مشاوران ژنتیک شنیده نمی‌شود؟
ازدواج اساساً امری اجتماعی است. مسأله مهم در این زمینه آن است که ازدواج فامیلی به عنوان یک مسأله چند وجهی درنظر گرفته نمی‏شود، چراکه وجود یک مسأله چند وجهی، راهبردی چندوجهی را برای حل یا تقلیل آن می‏ طلبد و یک رویکرد تک‏ وجهی مثلاً رویکرد ژنتیک محور نمی‏تواند مسأله‏ ای چند وجهی چون رواج ازدواج فامیلی که ابعاد اجتماعی و فرهنگی در آن نقش مهمی را بازی می‏کنند، حل کند.

در این زمینه چه راهکارهایی وجود دارد؟
یکی از راهکارها در این زمینه آن است که مشاوره ایی از همان فرهنگ تربیت شوند و با همان زبان با آنها صحبت کنند و با ارزش‏ها و نگرش‏های آن جامعه آشنا باشند.
مسأله دیگر آن است که ملاحظات اجتماعی و ارزش‏ها و هنجارهای تقویت‌کننده ازدواج فامیلی در هر فرهنگ، قوم و منطقه جغرافیایی نسبت به فرهنگ یا منطقه دیگر متفاوت بوده و طبعاً نمی‏توان یک نسخه واحد در راه آگاهی بخشی نسبت به عواقب ازدواج فامیلی در کل کشور پیچید. به ‏عبارتی دیگر، مشکل ما این است که در مشاوره، مسأله فرهنگ را در نظر نمی‏گیریم. نحوه آگاهی بخشی به جامعه درباره امتناع از ازدواج فامیلی قطعاً باید در سیستان و بلوچستان، با کرمانشاه و کردستان فرق داشته باشد. ما باید در هر قوم، منطقه جغرافیایی و خرده فرهنگی، اول بفهمیم چرا ازدواج فامیلی انجام می‏شود و چه موارد ارزشی و نگرشی در پشت آن وجود دارد و بعد، دنبال عادی ‏سازی آن ارزش‏ها و نگرش‏ها و جایگزین کردن ارزش‏های مؤثر بر الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه به جای آنها باشیم.


موضوع دیگر که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که صرف آگاهی ‏بخشی به جامعه کافی نبوده و باید در راه ملموس کردن و درونی کردن این آگاهی‏ها به نحوی که به یک خودآگاهی اجتماعی تبدیل شود، حرکت کنیم، چراکه در شرایط کنونی نیز تا حدی آگاهی به عواقب ازدواج فامیلی در جامعه وجود دارد، اما از آنجا که به یک خودآگاهی تبدیل نشده و در افراد جامعه درونی نشده است، در تأثیرگذاری بر امتناع از ازدواج فامیلی چندان مؤثر نیست که این امر نیز خود با توجه به بسترهای اجتماعی و با درنظر گرفتن ملاحظات فرهنگی امکان پذیر است.


باید به این نکته نیز اشاره کرد که به موازات آگاهی بخشی نسبت به امتناع از ازدواج فامیلی به‏ عنوان یک هنجار منفی باید الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه –البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی موجود- به‏ عنوان یک هنجار جایگزین مثبت ترویج شود.

به اعتقاد شما در این زمینه باید کار تیمی انجام شود؟
یک مشکل اساسی ما این است که برخلاف کشورهای دیگر در مسائل چند وجهی، تنها از بُعد پزشکی وارد می‏شویم و اگر علوم دیگر هم وارد می‏شوند با سطح پایینی از آنها روبه‌رو هستیم و به مسائل چند وجهی از چند زاویه نگاه نمی‏شود این کار یا تأثیری منفی به همراه خواهد داشت یا حداقل تأثیر مناسبی نخواهد داشت. بنابراین، نه تنها باید در این زمینه کار گروهی انجام شود بلکه بدون انجام کارگروهی نتیجه خاصی حاصل نشده یا سطحی و گذرا خواهد بود.

نقش اعتقادات دینی را در این زمینه چگونه می‌بینید؟
بدون تردید از آنجا که دین و امور مترتب بر آن سهم مهمی از فرهنگ جامعه ما را تشکیل می‏دهد پس مقوله دین ظرفیتی بسیار مهم در زمینه آگاهی بخشی نسبت به ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن ‏دارد. در این زمینه ابتدا باید نگاه دین به ازدواج فامیلی مشخص شود. از سوی دیگر، اگر قرار باشد که امتناع از ازدواج فامیلی و تقلیل میزان آن در جامعه به ‏سبب عواقب موجود مدنظر قرار گیرد طبعاً علمای دین می‏توانند با توجه به عمق داشتن باورهای مذهبی و نیز بافت‏های ارزشی در بطن و متن حیات اجتماعی در این زمینه بسیار تأثیرگذار باشند.

شما نیز موافقید که برای کنترل معلولیت‌های ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد؟
این یک فرض پذیرفته شده در علم ژنتیک است که عامل نزدیک به 50 درصد از معلولیت‏ها، ازدواج فامیلی یا خویشاوندی است. از سوی دیگر، بنابر آمارهای موجود، ازدواج‏های فامیلی حدود 40 درصد از ازدواج‏ها در کشور را تشکیل می‏دهند. بنابراین، با کاهش میزان ازدواج فامیلی می‏توان از میزان معلولیت در نسل آینده جامعه کاست. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نباید کلیت مبحث ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن را تنها به کنترل معلولیت‏های ژنتیکی تقلیل داده و ملاحظات اجتماعی و هنجارهای ارزشی- فرهنگی تقویت‌کننده آن را نادیده گرفت و به‏ شکلی تک بُعدی و تنها با دید ژنتیک به آن نگریست. نکته دیگر آنکه نباید به‌واسطه تلاش در جهت کاهش میزان ازدواج فامیلی آن را به ‏عنوان یک امر ترس‏ آور و بسیار منفی طرح کرد، به ‏صورتی که مثلاً با انتخاب الگوی ازدواج فامیلی، به ‏علت بازنمایی منفی فراوان آن، زوجین دیگر معلول شدن فرزند خود را قطعی دانسته و ضمن دلسرد شدن از زندگی، سراغ مشاوره ژنتیک و سایر راهکارهای پیشگیری از تولد فرزند معلول نرفته و به‏ طوری دائمی در اضطراب به دنیا آمدن چنین فرزندی به زندگی خود ادامه دهند.

منبع:سلامت نیوز

 

لینک فایل های موجود در متن :

زشت و زیبای ازدواج های فامیلی,دانستنیهای قبل از ازدواج,,دانستنیهای قبل از ازدواج

منبع : http://pars_parmis.rzb.ir

اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.

,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. ,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. ,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. ,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.,دانستنیهای قبل از ازدواج,زناشویی,,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.,مجله پارس پارمیس http://pars_parmis.rzb.ir/

اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.

در یک زندگی عادی و زمانی که همه چیز در صلح و صفا برگزار می‌شود خلأ قانونی به چشم نمی‌آید، بلکه مشکل از جایی شروع می‌شود که قانون مجبور به مداخله شود. اینجاست که نابرابری و تبعیضی که به نفع مرد اعمال می‌شود خودنمایی می‌کند. قانون خانواده‌ای که در کشور ما قدمت 40ساله دارد، در بین چهار نسل از زنانی که بر اساس این قانون ازدواج کردند یا احیانا طلاق گرفتند بازتاب‌ها و البته تضادهای گوناگونی را ایجاد کرد. زنانی که یک نسل قبل یعنی سال‌های 70 تا 80 ازدواج کردند بیش از سایرین با ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های این قانون دچار تعارض شدند. وقتی حق طلاق با مرد باشد، زن برای مشکلات عدیده‌ای که دارد نمی‌تواند از همسرش جدا شود و این اختیار با مرد است. از سوی دیگر در این قانون زن اجازه نداشت بدون اجازه مرد کار کند، سفر کند یا حتی تعیین کند که می‌خواهد کجا زندگی کند.شروط ضمن عقد عجیب و غریبکارکنان دفاتر ازدواج و طلاق افرادی هستند که بیش از سایرین با قوانین ازدواج و طلاق، شرایطی که دو طرف برای هم تعیین می‌کنند و اتفاقاتی که در این گیر و‌ دار می‌افتد دست به گریبانند و آنها را از نزدیک مشاهده می‌کنند. سردفتر یکی از این دفترخانه‌ها می‌گوید: تقریبا همه خانواده‌هایی که به اینجا می‌آیند تا جای ممکن تلاش می‌کنند همه‌چیز را به نفع خود یا در بهترین حالت به صورت برابر برقرار کنند و من در کمتر موردی دیدم خانواده راضی باشد که فرزندش شرط یا مسأله‌ای را ضمن عقد قبول کند.مرادی ادامه می‌دهد: تقریبا سالی چند بار اینجا دعوای لفظی و بگومگو حین ثبت عقد رخ می‌دهد و همه اینها به دلیل شرایطی است که داماد یا عروس در حین عقد مطرح می‌کند، در حالی که در گذشته آن را مطرح کرده و هیچ اصراری بر آن نداشته است. مرادی درباره شروطی که بیشتر زن‌ها یا مردها ضمن عقد مطرح می‌کنند و بیشتر متداول است توضیح می‌دهد: برای خانم‌هایی که می‌خواهند ازدواج کنند، حق طلاق و در مواردی مسکن و کار، بیشترین و متداول‌ترین شروطی است که مطرح می‌شود و البته اینها اصلا عمومی نیست، زیرا کمتر مردی حاضر می‌شود به این امر تن بدهد مگر اینکه از قبل با او هماهنگ شده یا مهریه‌ای در کار نباشد.سردفتر درباره شروط ضمن عقد مردها می‌گوید: جالب است درباره مردها اصلی‌ترین شرطی که مطرح می‌شود درباره ارتباط و زندگی اعضای خانواده همسر با زن بعد از ازدواج است. برای مثال اگر زنی قبلا ازدواج کرده یا فرزند داشته باشد ممکن است مرد شرط کند این فرزند پیش آنها زندگی نکند یا در خیلی موارد مردها در حین عقد شرط می‌کنند فردی از خانواده زن که ممکن است به دلیل تنها بودن یا شرایط خاص بعدها مسئولیت نگهداری از آن به او محول شود با آنها زندگی نکند.مرادی درباره شروط ضمن عقد عجیب و غریبی که شاهد آن بوده عنوان می‌کند: خانم و آقایی سال 83 به ما مراجعه کردند تا عقد کنند و شرط زن این بود که مرد که قهرمان مسابقات اتومبیل‌رانی بود دیگر هرگز پشت فرمان هیچ ماشینی ننشیند و استدلال این زن هم این بود که مرد بسیار بد رانندگی می‌کرد یا سال 90 یک خواننده مشهور که می‌خواست ازدواج کند با این شرط همسرش سند ازدواج را امضا کرد که هرگز نخواند البته بعد از چند ماه این مرد نتوانست به قول خود عمل کند و شنیدم که از همسرش جدا شده است. یکی از کارکنان دفترخانه درباره عجیب‌ترین شرط ضمن عقدی که شاهدش بوده عنوان می‌کند: پارسال یک خانم و آقایی که هر دو بسیار پولدار بودند شرط ضمن عقدی که مطرح کرده بودند این بود که اگر زن یا مرد هرکدام نخواستند به زندگی ادامه دهند طرف مقابل کل دارایی‌اش را به طرفی که طلاق نمی‌خواهد ببخشد. یعنی هر کسی که طلاق خواست باید کل دارایی‌اش را به طرف مقابل می‌داد. این کارمند در ادامه می‌گوید: ما این عقد را با شرطش ثبت کردیم، اما از فردای آن روز کل فامیل دختر و پسر که از این کار بچه‌های خود خبر نداشتند به نوبت به دفترخانه می‌آمدند و دعوا راه می‌انداختند که چرا ما این کار را انجام داده‌ایم. سردفتر این دفترخانه این‌طور می‌گوید: به‌طورکلی زندگی‌هایی که قرار نیست پایدار بماند و دختر و پسر بعد از مدتی از هم جدا می‌شوند بیشتر از این شرط‌ها دارد زیرا دو نفر که به خودشان اعتماد ندارند بیشتر دوست دارند شرایط را به نفع خود کنند چون می‌دانند اشتباه و ایجاد مشکل از طریق آنها حتمی است.ضمانت زندگی و حقوق برابرمهناز؛ زن جوانی که حق طلاق دارد درباره اینکه اهمیت داشتن این حق برای زنان چیست، می‌گوید: ضمانت یک زندگی به این است که هر دو نفر یعنی هم مرد و هم زن از حقوق یکسان برخوردار باشند و اگر این حقوق به هر شکلی تبعیض‌آمیز باشد احتمال اینکه یکی از دو نفر بخواهد زورگویی کند و از این حق سوءاستفاده کند وجود دارد. این زن جوان می‌گوید: من زمانی که به شوهرم گفتم که حق طلاق می‌خواهم او به‌راحتی پذیرفت و عنوان کرد به خودش شکی ندارد و مطمئن است که هیچ‌وقت شرایط را به نحوی نمی‌کند که من راضی به این کار باشم و حتی اگر باشم هم زندگی که یکی از دو نفر مایل به ادامه آن نباشد مثل مبادله‌ای که یکی از دو طرف آن را فسخ نمی‌کند، دیر یا زود از هم می‌پاشد. او که سالیان سال است با همسرش زندگی می‌کند و دو فرزند هم دارد درباره اینکه داشتن این حق چه کمکی به زندگی او کرده و این امر چه بازتابی در زندگی او داشته، می‌گوید: به‌طورکلی باید گفت اگر در زندگی مشترک دو طرف بخواهند زندگی کنند و دنبال دعوا نباشند هیچ مشکلی وجود ندارد اما اگر یکی از دو طرف کمی از راه راست زندگی منحرف شده و مشکلی ایجاد کند همین حقوق به ظاهر بی‌اهمیت ضامن ادامه زندگی و استحکام آن خواهد بود.عدم تمکین به خاطر نرفتن به جنوب کشورشادی؛ زن جوانی است که به دلیل اینکه شوهرش مایل به سکونت در یکی از شهرهای جنوب کشور بوده و او نمی‌خواسته آنجا زندگی کند از همسرش جدا می‌شود. طبق قانون حق تعیین مسکن و محل سکونت یک زن به عهده همسرش است و او نمی‌خواسته به این امر تن بدهد. شادی درباره دلایل جدایی‌اش می‌گوید: من در تهران متولد شده‌ام و همه عمرم حتی برای چند روز هم در یک شهرستان همجوار نبوده‌ام. زمانی که در گذشته با همسرم به شهر بندرعباس و دیدن خانواده او می‌رفتیم من به دلیل مشکلات تنفسی نمی‌توانستم آنجا دوام بیاورم و به سرعت به تهران برمی‌گشتم اما به تازگی همسرم شغل جدیدی آنجا پیدا کرده و چون خانواده‌اش هم منزل مسکونی آنجا دارند که خالی است می‌خواست آنجا برود که به قول خودش با یک تیر چند نشان بزند. شادی می‌گوید: من در این سفر او را همراهی نکردم و او هم به خاطر عدم تمکین از من شکایت کرد و من هم طلاق را به این شرایط ترجیح دادم. سردفتر اسناد رسمی درباره اینکه تا چه حد امکان و تضمین وجود دارد که دو طرف به تعهدات خود عمل کنند، می‌گوید: راستش را بخواهید هیچ تضمینی! وقتی کسی بخواهد اذیت کند و زیر تعهداتش بزند فرقی نمی‌کند که این تعهد چه بوده باشد. راه‌های مختلفی وجود دارد که فرد به آنچه که انجام داده عمل نکرده یا از زیر آن شانه خالی کند. مرادی می‌گوید: اصلی‌ترین عاملی که یک زندگی را تضمین می‌کند عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است وگرنه با راه‌های مختلف تخلف و کلاهبرداری که این روزها مرسوم است افراد حتی درباره چک و مالی که که متعلق به دیگران است هم یا آن را جعل می‌کنند یا از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند، چه رسد به تعهدی که فقط در حد یک حرف است.منبع:سلامت نیوز

 

اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.

اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.

 

در قانون حق طلاق، مسکن، سفر و کار زن با مرد است و زمانی که ازدواج صورت می‌گیرد زن باید طبق قانون همه این موارد را رعایت کند. زمانی که عقد بسته می‌شود و نکاح صورت می‌گیرد، زن و مرد فرصت دارند تا شرایط یکدیگر را درک کرده و آن را قبول کنند و اگر در این مقطع این اتفاق نیفتد دیگر امکان بازنگری در آن تا پایان زندگی مشترک وجود ندارد.


در یک زندگی عادی و زمانی که همه چیز در صلح و صفا برگزار می‌شود خلأ قانونی به چشم نمی‌آید، بلکه مشکل از جایی شروع می‌شود که قانون مجبور به مداخله شود. اینجاست که نابرابری و تبعیضی که به نفع مرد اعمال می‌شود خودنمایی می‌کند. قانون خانواده‌ای که در کشور ما قدمت 40ساله دارد، در بین چهار نسل از زنانی که بر اساس این قانون ازدواج کردند یا احیانا طلاق گرفتند بازتاب‌ها و البته تضادهای گوناگونی را ایجاد کرد. زنانی که یک نسل قبل یعنی سال‌های 70 تا 80 ازدواج کردند بیش از سایرین با ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های این قانون دچار تعارض شدند. وقتی حق طلاق با مرد باشد، زن برای مشکلات عدیده‌ای که دارد نمی‌تواند از همسرش جدا شود و این اختیار با مرد است. از سوی دیگر در این قانون زن اجازه نداشت بدون اجازه مرد کار کند، سفر کند یا حتی تعیین کند که می‌خواهد کجا زندگی کند.

شروط ضمن عقد عجیب و غریب
کارکنان دفاتر ازدواج و طلاق افرادی هستند که بیش از سایرین با قوانین ازدواج و طلاق، شرایطی که دو طرف برای هم تعیین می‌کنند و اتفاقاتی که در این گیر و‌ دار می‌افتد دست به گریبانند و آنها را از نزدیک مشاهده می‌کنند. سردفتر یکی از این دفترخانه‌ها می‌گوید: تقریبا همه خانواده‌هایی که به اینجا می‌آیند تا جای ممکن تلاش می‌کنند همه‌چیز را به نفع خود یا در بهترین حالت به صورت برابر برقرار کنند و من در کمتر موردی دیدم خانواده راضی باشد که فرزندش شرط یا مسأله‌ای را ضمن عقد قبول کند.

مرادی ادامه می‌دهد: تقریبا سالی چند بار اینجا دعوای لفظی و بگومگو حین ثبت عقد رخ می‌دهد و همه اینها به دلیل شرایطی است که داماد یا عروس در حین عقد مطرح می‌کند، در حالی که در گذشته آن را مطرح کرده و هیچ اصراری بر آن نداشته است. مرادی درباره شروطی که بیشتر زن‌ها یا مردها ضمن عقد مطرح می‌کنند و بیشتر متداول است توضیح می‌دهد: برای خانم‌هایی که می‌خواهند ازدواج کنند، حق طلاق و در مواردی مسکن و کار، بیشترین و متداول‌ترین شروطی است که مطرح می‌شود و البته اینها اصلا عمومی نیست، زیرا کمتر مردی حاضر می‌شود به این امر تن بدهد مگر اینکه از قبل با او هماهنگ شده یا مهریه‌ای در کار نباشد.

سردفتر درباره شروط ضمن عقد مردها می‌گوید: جالب است درباره مردها اصلی‌ترین شرطی که مطرح می‌شود درباره ارتباط و زندگی اعضای خانواده همسر با زن بعد از ازدواج است. برای مثال اگر زنی قبلا ازدواج کرده یا فرزند داشته باشد ممکن است مرد شرط کند این فرزند پیش آنها زندگی نکند یا در خیلی موارد مردها در حین عقد شرط می‌کنند فردی از خانواده زن که ممکن است به دلیل تنها بودن یا شرایط خاص بعدها مسئولیت نگهداری از آن به او محول شود با آنها زندگی نکند.

مرادی درباره شروط ضمن عقد عجیب و غریبی که شاهد آن بوده عنوان می‌کند: خانم و آقایی سال 83 به ما مراجعه کردند تا عقد کنند و شرط زن این بود که مرد که قهرمان مسابقات اتومبیل‌رانی بود دیگر هرگز پشت فرمان هیچ ماشینی ننشیند و استدلال این زن هم این بود که مرد بسیار بد رانندگی می‌کرد یا سال 90 یک خواننده مشهور که می‌خواست ازدواج کند با این شرط همسرش سند ازدواج را امضا کرد که هرگز نخواند البته بعد از چند ماه این مرد نتوانست به قول خود عمل کند و شنیدم که از همسرش جدا شده است. یکی از کارکنان دفترخانه درباره عجیب‌ترین شرط ضمن عقدی که شاهدش بوده عنوان می‌کند: پارسال یک خانم و آقایی که هر دو بسیار پولدار بودند شرط ضمن عقدی که مطرح کرده بودند این بود که اگر زن یا مرد هرکدام نخواستند به زندگی ادامه دهند طرف مقابل کل دارایی‌اش را به طرفی که طلاق نمی‌خواهد ببخشد. یعنی هر کسی که طلاق خواست باید کل دارایی‌اش را به طرف مقابل می‌داد. این کارمند در ادامه می‌گوید: ما این عقد را با شرطش ثبت کردیم، اما از فردای آن روز کل فامیل دختر و پسر که از این کار بچه‌های خود خبر نداشتند به نوبت به دفترخانه می‌آمدند و دعوا راه می‌انداختند که چرا ما این کار را انجام داده‌ایم. سردفتر این دفترخانه این‌طور می‌گوید: به‌طورکلی زندگی‌هایی که قرار نیست پایدار بماند و دختر و پسر بعد از مدتی از هم جدا می‌شوند بیشتر از این شرط‌ها دارد زیرا دو نفر که به خودشان اعتماد ندارند بیشتر دوست دارند شرایط را به نفع خود کنند چون می‌دانند اشتباه و ایجاد مشکل از طریق آنها حتمی است.

ضمانت زندگی و حقوق برابر
مهناز؛ زن جوانی که حق طلاق دارد درباره اینکه اهمیت داشتن این حق برای زنان چیست، می‌گوید: ضمانت یک زندگی به این است که هر دو نفر یعنی هم مرد و هم زن از حقوق یکسان برخوردار باشند و اگر این حقوق به هر شکلی تبعیض‌آمیز باشد احتمال اینکه یکی از دو نفر بخواهد زورگویی کند و از این حق سوءاستفاده کند وجود دارد. این زن جوان می‌گوید: من زمانی که به شوهرم گفتم که حق طلاق می‌خواهم او به‌راحتی پذیرفت و عنوان کرد به خودش شکی ندارد و مطمئن است که هیچ‌وقت شرایط را به نحوی نمی‌کند که من راضی به این کار باشم و حتی اگر باشم هم زندگی که یکی از دو نفر مایل به ادامه آن نباشد مثل مبادله‌ای که یکی از دو طرف آن را فسخ نمی‌کند، دیر یا زود از هم می‌پاشد. او که سالیان سال است با همسرش زندگی می‌کند و دو فرزند هم دارد درباره اینکه داشتن این حق چه کمکی به زندگی او کرده و این امر چه بازتابی در زندگی او داشته، می‌گوید: به‌طورکلی باید گفت اگر در زندگی مشترک دو طرف بخواهند زندگی کنند و دنبال دعوا نباشند هیچ مشکلی وجود ندارد اما اگر یکی از دو طرف کمی از راه راست زندگی منحرف شده و مشکلی ایجاد کند همین حقوق به ظاهر بی‌اهمیت ضامن ادامه زندگی و استحکام آن خواهد بود.

عدم تمکین به خاطر نرفتن به جنوب کشور
شادی؛ زن جوانی است که به دلیل اینکه شوهرش مایل به سکونت در یکی از شهرهای جنوب کشور بوده و او نمی‌خواسته آنجا زندگی کند از همسرش جدا می‌شود. طبق قانون حق تعیین مسکن و محل سکونت یک زن به عهده همسرش است و او نمی‌خواسته به این امر تن بدهد. شادی درباره دلایل جدایی‌اش می‌گوید: من در تهران متولد شده‌ام و همه عمرم حتی برای چند روز هم در یک شهرستان همجوار نبوده‌ام. زمانی که در گذشته با همسرم به شهر بندرعباس و دیدن خانواده او می‌رفتیم من به دلیل مشکلات تنفسی نمی‌توانستم آنجا دوام بیاورم و به سرعت به تهران برمی‌گشتم اما به تازگی همسرم شغل جدیدی آنجا پیدا کرده و چون خانواده‌اش هم منزل مسکونی آنجا دارند که خالی است می‌خواست آنجا برود که به قول خودش با یک تیر چند نشان بزند. شادی می‌گوید: من در این سفر او را همراهی نکردم و او هم به خاطر عدم تمکین از من شکایت کرد و من هم طلاق را به این شرایط ترجیح دادم. سردفتر اسناد رسمی درباره اینکه تا چه حد امکان و تضمین وجود دارد که دو طرف به تعهدات خود عمل کنند، می‌گوید: راستش را بخواهید هیچ تضمینی! وقتی کسی بخواهد اذیت کند و زیر تعهداتش بزند فرقی نمی‌کند که این تعهد چه بوده باشد. راه‌های مختلفی وجود دارد که فرد به آنچه که انجام داده عمل نکرده یا از زیر آن شانه خالی کند. مرادی می‌گوید: اصلی‌ترین عاملی که یک زندگی را تضمین می‌کند عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است وگرنه با راه‌های مختلف تخلف و کلاهبرداری که این روزها مرسوم است افراد حتی درباره چک و مالی که که متعلق به دیگران است هم یا آن را جعل می‌کنند یا از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند، چه رسد به تعهدی که فقط در حد یک حرف است.

منبع:سلامت نیوز

 

لینک فایل های موجود در متن :

,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. ,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. ,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. ,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است. اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.,دانستنیهای قبل از ازدواج,زناشویی,,اصلی‌ترین عاملی تضمین یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به یکدیگر است.,مجله پارس پارمیس http://pars_parmis.rzb.ir/

منبع : http://pars_parmis.rzb.ir

دانستنیهای قبل از ازدواج دانستنیهای قبل از ازدواج

دانستنیهای قبل از ازدواج,مخ زدن دختران,ازدواج,مرحله برای مخ زدن دختران,مخ زدن,,دانستنیهای قبل از ازدواج

دانستنیهای قبل از ازدواج دانستنیهای قبل از ازدواج

5. صحبت کردن رو به آخر هفته موکول کنین. استراحت یک روزه میتونه براتون خوب باشه. این استراحت بهتون این امکان رو میده که به اندازه کافی موضوع برای بحث داشته باشین و از حرف زدن با همدیگه خسته و بی حوصله نشین. 8 مرحله برای مخ زدن دختران تا رسیدن به ازدواج اگر می خواهید با دختر مورد علاقه تان ازدواج کنید ولی نمی توانید دل وی را به دست بیاورید بهتر است این مطلب را بخوانید.     8 مرحله برای مخ زدن دختران تا رسیدن به ازدواج 1. در چند مکالمه اول اطلاعات زیادی درباره خودتون و زندگیتون ندین.     2. قبل از اینکه تصمیم بگیرین درباره چیزای اساسی صحبت کنین، باید مکالماتتون درباره مسائل معمولی باشه.     3. زیاد درباره جزئیات منفی زندگیتون صحبت نکنین.     4. درباره مشکلات خودتون بیهوده گویی نکنین. به شخص مقابل هم فرصت بدین تا خودش رو بیان کنه.     5. صحبت کردن رو به آخر

اگر می خواهید با دختر مورد علاقه تان ازدواج کنید ولی نمی توانید دل وی را به دست بیاورید بهتر است این مطلب را بخوانید.

 

 

8 مرحله برای مخ زدن دختران تا رسیدن به ازدواج

1. در چند مکالمه اول اطلاعات زیادی درباره خودتون و زندگیتون ندین.

 

 

2. قبل از اینکه تصمیم بگیرین درباره چیزای اساسی صحبت کنین، باید مکالماتتون درباره مسائل معمولی باشه.

 

 

3. زیاد درباره جزئیات منفی زندگیتون صحبت نکنین.

 

 

4. درباره مشکلات خودتون بیهوده گویی نکنین. به شخص مقابل هم فرصت بدین تا خودش رو بیان کنه.

 

 

5. صحبت کردن رو به آخر هفته موکول کنین. استراحت یک روزه میتونه براتون خوب باشه. این استراحت بهتون این امکان رو میده که به اندازه کافی موضوع برای بحث داشته باشین و از حرف زدن با همدیگه خسته و بی حوصله نشین.

 

 

6. سه تا چهار هفته اول آشنایی باید درباره علایق مشترک، سرگرمی ها و … صحبت کنین.

 

 

7. قبل از ملاقات های رودرو کمی زمان برای حرف زدن باهاش اختصاص بدین، شناخت یک شخص زمان میبره و البته باید بدونین که طرف مقابلتون هم این حق رو داره که شما رو بشناسه.

 

 

8. تا زمانی که مطمئن نشدین صحبت هاتون در حال پیشرفته، از جر و بحث با اون شخص پرهیز کنین.

لینک فایل های موجود در متن :

دانستنیهای قبل از ازدواج,مخ زدن دختران,ازدواج,مرحله برای مخ زدن دختران,مخ زدن,,دانستنیهای قبل از ازدواج

منبع : http://pars_parmis.rzb.ir