با قانون 3 + 7 ازدواج کنید,قانون ازدواج,,با قانون 3 + 7 ازدواج کنید
با قانون 3 + 7 ازدواج کنید
ازدواج هم از نظر مذهبی و هم از دیدگاه عرف و ارزشهای جامعه امری مقدس است. برخلاف برخی جوامع غربی که ازدواج را امری جنسی میبینند در جامعه ما ازدواج شروع رابطهای مقدس بین مرد و زن است و دیدگاه علمی و اجتماعی ما با این طرز نگاه غربیها کاملا متفاوت است.همخانه شدن قبل ازدواج معنا نداردهم از لحاظ دینی و هم عرف جامعه آشنایی یک خانم و آقا قبل از ازدواج هیچ منعی ندارد. البته به شرطی که با شرایط، رسوم و عرف جامعه همخوانی داشته باشد. ما همانند جوامع غربی نمیتوانیم بپذیریم مرد و زن بدون هیچ عقد قراردادی زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند، اما نکته مهمی که در امر ازدواج باید به آن پرداخت این است که این آشنایی باید در چه سنی اتفاق بیفتد و آیا 2 جوان در سنین 18 یا 19 سالگی میتوانند دو زوجی خوب برای یکدیگر باشند؟ این اتفاق در جوامعی که به صورت قبیلهای زندگی میکنند، میتواند بیفتد و مشکلی هم ایجاد نمیکند چون افرادی که در یک جامعه قبیلهای و عشیرهای زندگی میکنند بلوغ جسمی و جنسیشان به یکدیگر نزدیکتر میشود و انتظاراتی که از یک مرد در چنین محیطی ایجاد میشود بر همین اساس است و همینطور هم در مورد یک زن. برای مثال در چنین محیطهایی وقتی زن بتواند از عهده برخی وظایف زنانه مثل خانهداری، آشپزی و... برآید مناسب برای ازدواج است، اما سوال اینجاست چند درصد مردم جامعه ما به صورت عشیرهای و قبیلهای زندگی میکنند؟از گذشتههای دور سن ازدواج از نظر جامعه شهری و عشیرهای همیشه با یکدیگر متفاوت بوده و در حال حاضر هم این تفاوت دیده میشود.سن مناسب ازدواجمعمولا دخترها و پسرها از اوایل سن 15 و 17 سالگی به یک ثبات فکری نسبی میرسند که بر همین اساس میتوانند در مورد ازدواج فکر کنند. (البته تنها فکر کنند) اما انتظارات خانواده و جامعه متفاوت است. برای مثال در جامعه شهری در برخی خانوادهها اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم را پایان تحصیلات فرزندشان در نظر میگیرند در حالی که در برخی خانوادههای دیگر مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حداقل تحصیلات برای فرزندشان است و بالطبع سن ازدواج در خانواده دوم بالاتر خواهد بود که نمیتوان این اتفاق را نامعقول در نظر گرفت.اما آیا ازدواج در سنین پایینتر میتواند با شکست و طلاق بیشتری همراه باشد؟ متاسفانه جواب مثبت است و در 60 و 70 درصد موارد به دلیل ناپختگی هیجانی این اتفاق میافتد. زیرا برخی هوسها به پای عشق و علاقه گذاشته میشود و ازدواجی که بر این اساس شکل گرفته پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود.بیایید سادهتر صحبت کنیم. به نظر شما در اجتماعی مانند شهر تهران، سن ازدواج یک خانم و آقای تحصیلکرده چقدر میتواند باشد؟ یک مرد حوالی سن 32 تا 35 و یک خانم با سن 25 تا 26 در سن مناسب و طبیعی ازدواج قرار دارند، اما تنها از نظر مساله درک تفاهم بین زوج نباید به سن ازدواج دقت کنیم بلکه مسائل بیولوژیک و زیستشناسی هم در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد. برای مثال از لحاظ علمی سنین باروری در یک خانم بین 23 تا 32 سال است که باروری را در این سنین بیخطر می کند. البته مواردی هم وجود دارد که زنی با 42 یا 50 سال بارداری موفقی داشته اما مقصود از ذکر کردن سن باروری میانگین سن باروری سالم در خانمهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در این مورد سن مرد چندان دخالت ندارد و باعث خطر در باروری نمیشود چه بسا مردی در 70 سالگی هم میتواند صاحب فرزندی سالم شود.قانون 37در مورد سن ازدواج قانونی به نام 37 وجود دارد که بر این اساس یک مرد میتواند 7 سال از یک زن بزرگتر باشد که اگر این تفاوت در مواردی 3 سال کمتر از 7 سال یا 3 سال بیشتر از 7 سال باشد هم ایرادی ندارد. البته باز هم تاکید میکنم مواردی هم وجود دارد که زن از مرد چند سال بزرگتر بوده و هیچ مشکلی در ازدواج ایجاد نشده است و حتی زن بهدلیل پختگیای که داشته، توانسته بهتر زندگی زناشوییاش را کنترل کند، بنابراین قوانین موجود به صورت مطلق نیست. سوال دیگری که مطرح میشود اینکه برای ازدواج تنها سن و توقعات تحصیلی اهمیت دارد یا عوامل دیگری در سن ازدواج دخالت دارند؟ مطمئنا عوامل دیگری در ازدواج تاثیرگذار هستند که یکی از آنها وجود نداشتن تفاوت مذهبی است. برای مثال ازدواجهایی که زن و مرد از یک مذهب نبودهاند باعث بروز اختلافاتی بین همسران شده است. تا حدی که تفاوت زبانی بین زوجین به اندازه تفاوت مذهبی در تفاهم و سازگاری زن و مرد تاثیرگذار نبوده است.قبل ازدواج چشمتان را به عیوب یکدیگر باز کنیداین قانون روانشناختی و جامعهشناختی کاملا درست است که تا قبل از ازدواج چشم خود را تا میتوانید نسبت به عیوب یکدیگر باز کنید و بعد از ازدواج چشم خود را نسبت به عیوب یکدیگر ببندید، اما متاسفانه جوانها نسبت به این قانون چندان پایبند نیستند و تن درنمیدهند. ممکن است مردی از یک خانواده مذهبی با زنی از خانواده نهچندان مذهبی ازدواج کند و به امید تغییر زن چشم خود را نسبت به بیحجابی و بیبندوباریهای اخلاقی خانواده همسرش ببندد اما اصلاح رفتار زن و تغییر او ممکن است اصلا اتفاق نیفتد و عملی نباشد. برعکس این مورد هم ممکن است اتفاق بیفتد. در واقع، بیتوجهی نسبت به همین موضوعات است که باعث بالارفتن آمار طلاق میشود.اول تفاهم بعد بارداریازدواج به معنای یک عمر زندگی است نه اینکه بعد از چند سال به طلاق ختم شود. زن و مرد باید بر اساس اصولی با یکدیگر ازدواج کنند که اگر حتی بعد از گذشت 3 یا 5 سال صاحب فرزندی نشدند باز هم امید بارداری وجود داشته باشد زیرا ابتدا باید تفاهمهایی بین زن و مرد وجود داشته باشد و بعد نسبت به بارداری اقدام کرد. در جامعه ما عوامل تاثیرگذاری مانند مسکن و شغل وجود دارد که در امر ازدواج دخالت دارد و نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. اگر تا 30 یا 40 سال پیش تهیه مسکن آسان بود، در حال حاضر سخت است. به همین دلیل خانوادههای طرفین خصوصا مرد باید به او در این امر کمک و او را حمایت کنند. البته ابتدا باید به این اطمینان رسید که دختر و پسر به بلوغ فکری رسیدهاند و قدرت مبارزه در زندگی را به دست آوردهاند.منبع:هفته نامه زندگی
همخانه شدن قبل ازدواج معنا ندارد
ازدواج هم از نظر مذهبی و هم از دیدگاه عرف و ارزشهای جامعه امری مقدس است. برخلاف برخی جوامع غربی که ازدواج را امری جنسی میبینند در جامعه ما ازدواج شروع رابطهای مقدس بین مرد و زن است و دیدگاه علمی و اجتماعی ما با این طرز نگاه غربیها کاملا متفاوت است.
همخانه شدن قبل ازدواج معنا ندارد
هم از لحاظ دینی و هم عرف جامعه آشنایی یک خانم و آقا قبل از ازدواج هیچ منعی ندارد. البته به شرطی که با شرایط، رسوم و عرف جامعه همخوانی داشته باشد. ما همانند جوامع غربی نمیتوانیم بپذیریم مرد و زن بدون هیچ عقد قراردادی زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند، اما نکته مهمی که در امر ازدواج باید به آن پرداخت این است که این آشنایی باید در چه سنی اتفاق بیفتد و آیا 2 جوان در سنین 18 یا 19 سالگی میتوانند دو زوجی خوب برای یکدیگر باشند؟ این اتفاق در جوامعی که به صورت قبیلهای زندگی میکنند، میتواند بیفتد و مشکلی هم ایجاد نمیکند چون افرادی که در یک جامعه قبیلهای و عشیرهای زندگی میکنند بلوغ جسمی و جنسیشان به یکدیگر نزدیکتر میشود و انتظاراتی که از یک مرد در چنین محیطی ایجاد میشود بر همین اساس است و همینطور هم در مورد یک زن. برای مثال در چنین محیطهایی وقتی زن بتواند از عهده برخی وظایف زنانه مثل خانهداری، آشپزی و... برآید مناسب برای ازدواج است، اما سوال اینجاست چند درصد مردم جامعه ما به صورت عشیرهای و قبیلهای زندگی میکنند؟
از گذشتههای دور سن ازدواج از نظر جامعه شهری و عشیرهای همیشه با یکدیگر متفاوت بوده و در حال حاضر هم این تفاوت دیده میشود.
سن مناسب ازدواج
معمولا دخترها و پسرها از اوایل سن 15 و 17 سالگی به یک ثبات فکری نسبی میرسند که بر همین اساس میتوانند در مورد ازدواج فکر کنند. (البته تنها فکر کنند) اما انتظارات خانواده و جامعه متفاوت است. برای مثال در جامعه شهری در برخی خانوادهها اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم را پایان تحصیلات فرزندشان در نظر میگیرند در حالی که در برخی خانوادههای دیگر مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حداقل تحصیلات برای فرزندشان است و بالطبع سن ازدواج در خانواده دوم بالاتر خواهد بود که نمیتوان این اتفاق را نامعقول در نظر گرفت.
اما آیا ازدواج در سنین پایینتر میتواند با شکست و طلاق بیشتری همراه باشد؟ متاسفانه جواب مثبت است و در 60 و 70 درصد موارد به دلیل ناپختگی هیجانی این اتفاق میافتد. زیرا برخی هوسها به پای عشق و علاقه گذاشته میشود و ازدواجی که بر این اساس شکل گرفته پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود.
بیایید سادهتر صحبت کنیم. به نظر شما در اجتماعی مانند شهر تهران، سن ازدواج یک خانم و آقای تحصیلکرده چقدر میتواند باشد؟ یک مرد حوالی سن 32 تا 35 و یک خانم با سن 25 تا 26 در سن مناسب و طبیعی ازدواج قرار دارند، اما تنها از نظر مساله درک تفاهم بین زوج نباید به سن ازدواج دقت کنیم بلکه مسائل بیولوژیک و زیستشناسی هم در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد. برای مثال از لحاظ علمی سنین باروری در یک خانم بین 23 تا 32 سال است که باروری را در این سنین بیخطر می کند. البته مواردی هم وجود دارد که زنی با 42 یا 50 سال بارداری موفقی داشته اما مقصود از ذکر کردن سن باروری میانگین سن باروری سالم در خانمهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در این مورد سن مرد چندان دخالت ندارد و باعث خطر در باروری نمیشود چه بسا مردی در 70 سالگی هم میتواند صاحب فرزندی سالم شود.
قانون 37
در مورد سن ازدواج قانونی به نام 37 وجود دارد که بر این اساس یک مرد میتواند 7 سال از یک زن بزرگتر باشد که اگر این تفاوت در مواردی 3 سال کمتر از 7 سال یا 3 سال بیشتر از 7 سال باشد هم ایرادی ندارد. البته باز هم تاکید میکنم مواردی هم وجود دارد که زن از مرد چند سال بزرگتر بوده و هیچ مشکلی در ازدواج ایجاد نشده است و حتی زن بهدلیل پختگیای که داشته، توانسته بهتر زندگی زناشوییاش را کنترل کند، بنابراین قوانین موجود به صورت مطلق نیست. سوال دیگری که مطرح میشود اینکه برای ازدواج تنها سن و توقعات تحصیلی اهمیت دارد یا عوامل دیگری در سن ازدواج دخالت دارند؟ مطمئنا عوامل دیگری در ازدواج تاثیرگذار هستند که یکی از آنها وجود نداشتن تفاوت مذهبی است. برای مثال ازدواجهایی که زن و مرد از یک مذهب نبودهاند باعث بروز اختلافاتی بین همسران شده است. تا حدی که تفاوت زبانی بین زوجین به اندازه تفاوت مذهبی در تفاهم و سازگاری زن و مرد تاثیرگذار نبوده است.
قبل ازدواج چشمتان را به عیوب یکدیگر باز کنید
این قانون روانشناختی و جامعهشناختی کاملا درست است که تا قبل از ازدواج چشم خود را تا میتوانید نسبت به عیوب یکدیگر باز کنید و بعد از ازدواج چشم خود را نسبت به عیوب یکدیگر ببندید، اما متاسفانه جوانها نسبت به این قانون چندان پایبند نیستند و تن درنمیدهند. ممکن است مردی از یک خانواده مذهبی با زنی از خانواده نهچندان مذهبی ازدواج کند و به امید تغییر زن چشم خود را نسبت به بیحجابی و بیبندوباریهای اخلاقی خانواده همسرش ببندد اما اصلاح رفتار زن و تغییر او ممکن است اصلا اتفاق نیفتد و عملی نباشد. برعکس این مورد هم ممکن است اتفاق بیفتد. در واقع، بیتوجهی نسبت به همین موضوعات است که باعث بالارفتن آمار طلاق میشود.
اول تفاهم بعد بارداری
ازدواج به معنای یک عمر زندگی است نه اینکه بعد از چند سال به طلاق ختم شود. زن و مرد باید بر اساس اصولی با یکدیگر ازدواج کنند که اگر حتی بعد از گذشت 3 یا 5 سال صاحب فرزندی نشدند باز هم امید بارداری وجود داشته باشد زیرا ابتدا باید تفاهمهایی بین زن و مرد وجود داشته باشد و بعد نسبت به بارداری اقدام کرد. در جامعه ما عوامل تاثیرگذاری مانند مسکن و شغل وجود دارد که در امر ازدواج دخالت دارد و نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. اگر تا 30 یا 40 سال پیش تهیه مسکن آسان بود، در حال حاضر سخت است. به همین دلیل خانوادههای طرفین خصوصا مرد باید به او در این امر کمک و او را حمایت کنند. البته ابتدا باید به این اطمینان رسید که دختر و پسر به بلوغ فکری رسیدهاند و قدرت مبارزه در زندگی را به دست آوردهاند.
منبع:هفته نامه زندگی
لینک فایل های موجود در متن :
با قانون 3 + 7 ازدواج کنید,قانون ازدواج,,با قانون 3 + 7 ازدواج کنید
منبع : http://pars_parmis.rzb.ir
زشت و زیبای ازدواج های فامیلی,دانستنیهای قبل از ازدواج,,دانستنیهای قبل از ازدواج
دانستنیهای قبل از ازدواج
باید به این نکته نیز اشاره کرد که به موازات آگاهی بخشی نسبت به امتناع از ازدواج فامیلی به عنوان یک هنجار منفی باید الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه –البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی موجود- به عنوان یک هنجار جایگزین مثبت ترویج شود.به اعتقاد شما در این زمینه باید کار تیمی انجام شود؟یک مشکل اساسی ما این است که برخلاف کشورهای دیگر در مسائل چند وجهی، تنها از بُعد پزشکی وارد میشویم و اگر علوم دیگر هم وارد میشوند با سطح پایینی از آنها روبهرو هستیم و به مسائل چند وجهی از چند زاویه نگاه نمیشود این کار یا تأثیری منفی به همراه خواهد داشت یا حداقل تأثیر مناسبی نخواهد داشت. بنابراین، نه تنها باید در این زمینه کار گروهی انجام شود بلکه بدون انجام کارگروهی نتیجه خاصی حاصل نشده یا سطحی و گذرا خواهد بود.نقش اعتقادات دینی را در این زمینه چگونه میبینید؟بدون تردید از آنجا که دین و امور مترتب بر آن سهم مهمی از فرهنگ جامعه ما را تشکیل میدهد پس مقوله دین ظرفیتی بسیار مهم در زمینه آگاهی بخشی نسبت به ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن دارد. در این زمینه ابتدا باید نگاه دین به ازدواج فامیلی مشخص شود. از سوی دیگر، اگر قرار باشد که امتناع از ازدواج فامیلی و تقلیل میزان آن در جامعه به سبب عواقب موجود مدنظر قرار گیرد طبعاً علمای دین میتوانند با توجه به عمق داشتن باورهای مذهبی و نیز بافتهای ارزشی در بطن و متن حیات اجتماعی در این زمینه بسیار تأثیرگذار باشند.شما نیز موافقید که برای کنترل معلولیتهای ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد؟این یک فرض پذیرفته شده در علم ژنتیک است که عامل نزدیک به 50 درصد از معلولیتها، ازدواج فامیلی یا خویشاوندی است. از سوی دیگر، بنابر آمارهای موجود، ازدواجهای فامیلی حدود 40 درصد از ازدواجها در کشور را تشکیل میدهند. بنابراین، با کاهش میزان ازدواج فامیلی میتوان از میزان معلولیت در نسل آینده جامعه کاست. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نباید کلیت مبحث ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن را تنها به کنترل معلولیتهای ژنتیکی تقلیل داده و ملاحظات اجتماعی و هنجارهای ارزشی- فرهنگی تقویتکننده آن را نادیده گرفت و به شکلی تک بُعدی و تنها با دید ژنتیک به آن نگریست. نکته دیگر آنکه نباید بهواسطه تلاش در جهت کاهش میزان ازدواج فامیلی آن را به عنوان یک امر ترس آور و بسیار منفی طرح کرد، به صورتی که مثلاً با انتخاب الگوی ازدواج فامیلی، به علت بازنمایی منفی فراوان آن، زوجین دیگر معلول شدن فرزند خود را قطعی دانسته و ضمن دلسرد شدن از زندگی، سراغ مشاوره ژنتیک و سایر راهکارهای پیشگیری از تولد فرزند معلول نرفته و به طوری دائمی در اضطراب به دنیا آمدن چنین فرزندی به زندگی خود ادامه دهند.منبع:سلامت نیوز
برای کنترل معلولیتهای ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد
متخصصان علم ژنتیک معتقدند با جلوگیری از ازدواجهای فامیلی میتوان از بروز بیش از 50 درصد معلولیتها پیشگیری کرد. از طرفی این نوع ازدواج در بین جوامع شرقی بویژه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا رواج دارد. این موضوع به چالشی اجتماعی در برخی از این کشورها بدل شده است.
آیا مختصات اجتماعی کشور ما اجازه مهار موج ازدواج های فامیلی را میدهد؟ برای پاسخ به این سؤالات جامعه شناختی گفتوگویی با عبدالملکی جامعهشناس انجام دادهایم به این امید که از گذر اندیشه جمعی به پاسخی روشن برای این چالش دست یابیم.
با وجود هشدارهای پزشکی هنوز گرایش به ازدواج فامیلی در جامعه ما بالاست. علت چیست؟
ازدواج فامیلی در بستری از روابط اجتماعی و در قالبی شکل یافته و با برخی ویژگیهای فرهنگی به آن معنا بخشیده می شود. بنابراین، برای درک چند و چون ازدواج فامیلی در ایران و نیز چرایی ازدیاد آن، باید به مداقه در عرصه روابط اجتماعی موجود در کشور و ملاحظات اجتماعی مربوط به آن، به عنوان بستر شکل دهنده و به ابعاد و ویژگیهای فرهنگی که به آن معنا می بخشند، بپردازیم.
به طورکلی الگوهای مختلفی در نحوه گزینش همسر در جوامع گوناگون وجود دارد. ازدواج فامیلی یا خویشاوندی گونه ای دیرپا از ازدواج است که آن را ذیل الگوی درون همسری (انتخاب همسر از درون گروه، قشر یا منطقه جغرافیایی خاص) طبقهبندی می کنند.
این نوع ازدواج به سبب محدودیت در ارتباطات و کوچک بودن شبکه های اجتماعی، قدرت شبکه های خویشاوندی، حفظ محدوده خانوادگی و قبیله ای، کسب حمایت اجتماعی طایفه و قبیله، برخی ملاحظات اقتصادی مانند حفظ مال و اموال موروثی، حفظ سرمایه وکسب و پیشه پدری و همچنین برخی ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که از جامعهای تا جامعه دیگر متفاوت است، درگذشته رواج داشته است که با ایجاد تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، افزایش ارتباطات، گسترش مناسبات اجتماعی، تنوعیابی علایق و نگرشها بتدریج از رواج آن –البته با شدت و ضعفهای متفاوت- کاسته شده است.
اما مسأله اینجاست که با وجود تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هنوز هم ازدواج فامیلی سهم مهمی در نوع همسرگزینی در جامعه ایرانی دارد که البته این امر تا حدی در کشورهای منطقه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا دیده میشود. یکی از مؤلفه های مهم در این زمینه شبکه های خویشاوندی است. از دیرباز شبکه خویشاوندی نقش مهمی را در کلیت زندگی هر یک از افراد جامعه بازی میکرد که در جامعه ما با وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی فراوان و تسریع روزافزون آنها بهعلت شکل نگرفتن ساختهای قدرتمند جایگزین، هنوز هم جایگاه شبکه های خویشاوندی در بسیاری موارد و آن هم بیشتر در شهرهای کوچک و روستاها حفظ شده است که خود در حفظ جایگاه الگوی ازدواج فامیلی نقش مهمی را ایفا میکند. از سوی دیگر، با توجه به جایگاه مهم شبکه خویشاوندی در مناسبات اجتماعی بویژه در شهرهای کوچک و روستاها طبعاً ازدواج فامیلی امکان جلب حمایت اجتماعی خویشاوندان را نیز به همراه دارد. همچنین، فراوانی قابل توجه الگوی ازدواج فامیلی میتواند ناشی از پایین بودن اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه های سرمایه اجتماعی در جامعه باشد، چنانکه فرد در گزینش همسر به علت اعتماد بیشتر به نزدیکان از یکسو و پایین بودن اعتماد اجتماعی به سایر افرادی که در دایره همسرگزینی وی قرار میگیرند به ازدواج فامیلی یا خویشاوندی روی می آورد.
در این میان، ملاحظات و مقولههایی چون استحکام روابط خانوادگی، تقلیل مشکلات و همنوایی در تشریفات و مقدمات ازدواج در بین دو خانواده –که وجود مشکلات اقتصادی و نیز بیکاری یا درآمد پایین برخی جوانان و هزینه های سرسام آور ازدواج نقش این عامل را برجسته میسازد- استحکام بیشتر زندگی به دلیل وجود روابط اجتماعی چند وجهی، مکانیزمهای حمایتی و همگونیهای ارزشی-فرهنگی و کاهش امکان طلاق از جمله عواملی است که میتواند در گزینش الگوی ازدواج فامیلی بسیار مؤثر باشد. البته ملاحظات و ویژگیهای فرهنگی نیز در بالا بودن درصد ازدواج فامیلی در کشور نقش دارند.
چه دید فرهنگی نسبت به ازدواج فامیلی در جامعه نفوذ دارد؟
از بُعد فرهنگی، وقتی ضرب المثلها، آداب و رسوم و باورهای عامیانه جامعه ای را مطالعه کنید، به صورت خودکار چیزهایی که در جامعه پسندیده یا ناپسند است، مشخص میشود. مثل همین که میگویند «عقد دخترعمو پسرعمو در آسمانها بسته شده» یا در هنجارهای اجتماعیمان میبینیم، مثلاً «دختر زیبایی در فامیل وجود دارد، مادربزرگ میگوید حیف نیست ما دخترمان را به غریبه بدهیم»، یعنی به دختر مانند یک دارایی نگاه میشود. حتی در بسیاری موارد و در نگاه اول، نظر مثبت چندانی مابین دو طرف وجود ندارد، اما به علت فشارهای اعمال شده از سوی شبکه خویشاوندی و استمرار آن، ازدواج انجام میشود، یا در باوری مرسوم این اعتقاد وجود دارد «تا دختر خودمان در فامیل مانده چرا از غریبه دختر بگیریم».
مقوله ای دیگر که در ازدواج فامیلی و میزان گرایش به آن قابل طرح است، مقوله قومیت است. به نحوی که بنابر پژوهشهای انجام شده از هر 5 ازدواج قوم بلوچ، 4 ازدواج در میان فامیل و خویشاوندان صورت گرفته در حالی که به شکلی کاملاً معکوس در قوم گیلک از هر 5 ازدواج، 4 ازدواج در زمره ازدواج فامیلی یا خویشاوندی قرار نمیگیرد. این میزان – سهم ازدواج فامیلی- در میان قوم کرد تقریباً بینابین بوده و 50 درصد ازدواجها را ازدواج فامیلی تشکیل میدهد که این دامنه تغییر در میان اقوام خود منبعث از هنجارها و ارزشهای فرهنگی موجود در هر یک از آنهاست. در واقع، مجموعه این باورها، ارزشها و هنجارها و آداب و رسوم در راه معنابخشی به ازدواج فامیلی نقش مهمی ایفا میکنند و در موازات ملاحظات اجتماعی که ذکر شد به عنوان مکمل و تعیین کننده ای تأثیرگذار در ماندگاری این الگوی همسرگزینی عمل میکنند.
حال با توجه به ملاحظات اجتماعی و نیز ابعاد فرهنگی که ذکر شد، ازدواج فامیلی با وجود هشدارهای موجود به عنوان یک الگوی همسرگزینی معمول بویژه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک رواج دارد که تنها راه کاهش آن، آگاهی بخشی به جامعه به اشکال مختلف و البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی آن است.
چرا حرف مشاوران ژنتیک شنیده نمیشود؟
ازدواج اساساً امری اجتماعی است. مسأله مهم در این زمینه آن است که ازدواج فامیلی به عنوان یک مسأله چند وجهی درنظر گرفته نمیشود، چراکه وجود یک مسأله چند وجهی، راهبردی چندوجهی را برای حل یا تقلیل آن می طلبد و یک رویکرد تک وجهی مثلاً رویکرد ژنتیک محور نمیتواند مسأله ای چند وجهی چون رواج ازدواج فامیلی که ابعاد اجتماعی و فرهنگی در آن نقش مهمی را بازی میکنند، حل کند.
در این زمینه چه راهکارهایی وجود دارد؟
یکی از راهکارها در این زمینه آن است که مشاوره ایی از همان فرهنگ تربیت شوند و با همان زبان با آنها صحبت کنند و با ارزشها و نگرشهای آن جامعه آشنا باشند.
مسأله دیگر آن است که ملاحظات اجتماعی و ارزشها و هنجارهای تقویتکننده ازدواج فامیلی در هر فرهنگ، قوم و منطقه جغرافیایی نسبت به فرهنگ یا منطقه دیگر متفاوت بوده و طبعاً نمیتوان یک نسخه واحد در راه آگاهی بخشی نسبت به عواقب ازدواج فامیلی در کل کشور پیچید. به عبارتی دیگر، مشکل ما این است که در مشاوره، مسأله فرهنگ را در نظر نمیگیریم. نحوه آگاهی بخشی به جامعه درباره امتناع از ازدواج فامیلی قطعاً باید در سیستان و بلوچستان، با کرمانشاه و کردستان فرق داشته باشد. ما باید در هر قوم، منطقه جغرافیایی و خرده فرهنگی، اول بفهمیم چرا ازدواج فامیلی انجام میشود و چه موارد ارزشی و نگرشی در پشت آن وجود دارد و بعد، دنبال عادی سازی آن ارزشها و نگرشها و جایگزین کردن ارزشهای مؤثر بر الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه به جای آنها باشیم.
موضوع دیگر که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که صرف آگاهی بخشی به جامعه کافی نبوده و باید در راه ملموس کردن و درونی کردن این آگاهیها به نحوی که به یک خودآگاهی اجتماعی تبدیل شود، حرکت کنیم، چراکه در شرایط کنونی نیز تا حدی آگاهی به عواقب ازدواج فامیلی در جامعه وجود دارد، اما از آنجا که به یک خودآگاهی تبدیل نشده و در افراد جامعه درونی نشده است، در تأثیرگذاری بر امتناع از ازدواج فامیلی چندان مؤثر نیست که این امر نیز خود با توجه به بسترهای اجتماعی و با درنظر گرفتن ملاحظات فرهنگی امکان پذیر است.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که به موازات آگاهی بخشی نسبت به امتناع از ازدواج فامیلی به عنوان یک هنجار منفی باید الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه –البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی موجود- به عنوان یک هنجار جایگزین مثبت ترویج شود.
به اعتقاد شما در این زمینه باید کار تیمی انجام شود؟
یک مشکل اساسی ما این است که برخلاف کشورهای دیگر در مسائل چند وجهی، تنها از بُعد پزشکی وارد میشویم و اگر علوم دیگر هم وارد میشوند با سطح پایینی از آنها روبهرو هستیم و به مسائل چند وجهی از چند زاویه نگاه نمیشود این کار یا تأثیری منفی به همراه خواهد داشت یا حداقل تأثیر مناسبی نخواهد داشت. بنابراین، نه تنها باید در این زمینه کار گروهی انجام شود بلکه بدون انجام کارگروهی نتیجه خاصی حاصل نشده یا سطحی و گذرا خواهد بود.
نقش اعتقادات دینی را در این زمینه چگونه میبینید؟
بدون تردید از آنجا که دین و امور مترتب بر آن سهم مهمی از فرهنگ جامعه ما را تشکیل میدهد پس مقوله دین ظرفیتی بسیار مهم در زمینه آگاهی بخشی نسبت به ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن دارد. در این زمینه ابتدا باید نگاه دین به ازدواج فامیلی مشخص شود. از سوی دیگر، اگر قرار باشد که امتناع از ازدواج فامیلی و تقلیل میزان آن در جامعه به سبب عواقب موجود مدنظر قرار گیرد طبعاً علمای دین میتوانند با توجه به عمق داشتن باورهای مذهبی و نیز بافتهای ارزشی در بطن و متن حیات اجتماعی در این زمینه بسیار تأثیرگذار باشند.
شما نیز موافقید که برای کنترل معلولیتهای ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد؟
این یک فرض پذیرفته شده در علم ژنتیک است که عامل نزدیک به 50 درصد از معلولیتها، ازدواج فامیلی یا خویشاوندی است. از سوی دیگر، بنابر آمارهای موجود، ازدواجهای فامیلی حدود 40 درصد از ازدواجها در کشور را تشکیل میدهند. بنابراین، با کاهش میزان ازدواج فامیلی میتوان از میزان معلولیت در نسل آینده جامعه کاست. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نباید کلیت مبحث ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن را تنها به کنترل معلولیتهای ژنتیکی تقلیل داده و ملاحظات اجتماعی و هنجارهای ارزشی- فرهنگی تقویتکننده آن را نادیده گرفت و به شکلی تک بُعدی و تنها با دید ژنتیک به آن نگریست. نکته دیگر آنکه نباید بهواسطه تلاش در جهت کاهش میزان ازدواج فامیلی آن را به عنوان یک امر ترس آور و بسیار منفی طرح کرد، به صورتی که مثلاً با انتخاب الگوی ازدواج فامیلی، به علت بازنمایی منفی فراوان آن، زوجین دیگر معلول شدن فرزند خود را قطعی دانسته و ضمن دلسرد شدن از زندگی، سراغ مشاوره ژنتیک و سایر راهکارهای پیشگیری از تولد فرزند معلول نرفته و به طوری دائمی در اضطراب به دنیا آمدن چنین فرزندی به زندگی خود ادامه دهند.
منبع:سلامت نیوز
لینک فایل های موجود در متن :
زشت و زیبای ازدواج های فامیلی,دانستنیهای قبل از ازدواج,,دانستنیهای قبل از ازدواج
منبع : http://pars_parmis.rzb.ir
,نقطه حساس در زندگی مشترک ,نقطه حساس در زندگی مشترک ,نقطه حساس در زندگی مشترک ,نقطه حساس در زندگی مشترک نقطه حساس در زندگی مشترک,مجله پارس پارمیس,پارس پارمیس,زناشویی,,نقطه حساس در زندگی مشترک,مجله پارس پارمیس http://pars_parmis.rzb.ir/
نقطه حساس در زندگی مشترک
بیماری با دارو خوب شود، لباس به وسیله شستشو تمیز می شود، نگذارید که مشکلتان آنقدر کهنه شود که با سخت ترین دارو ها هم مداوا نشود .*گام به گام در جهت حل مسئله و مشکلات زندگی مشترکمن از یک فرهنگ هستم، اما تو از یک شهر دیگر، من از یک محله ام ، اما تو از جایی دیگری هستی، من از ونوسم و تو از مریخ.همیشه وقتی با خواهرم که هم خون و هم فرهنگ من بود و هر دو از یک پدر و مادر بودیم، دعوایمان می شد، مادرم می گفت: "شماها چجوری می خواین با همسر آیندتون که به اندازه یه دنیا با شما ها فرق داره بسازین؟!"تفاوت فرهنگ و آداب و رسوم دو نفر که باهم ازدواج می کنند، آنقدر زیاد است که اگر نتوانند باهم به یک تفاهم و زبان مشترک برسند، شاید زنجیر های عشقشان به زودی به طناب نفرت تبدیل شود و کلبه ی زیبای آمال و آرزوهایشان به دخمه ی تاریک تنهایی منجر شود.هنوز چند صباحی از زندگی مشترک زوجین نمی گذرد که اولین تفاوت سلیقه ها آغاز شده و شاید اولین دعواها و در آنجاست که احساس نیاز به آموزش در انسان شکل می گیرد، احساس نیاز به آموزش رفتار با همسر.آگاهی و دانش مقابله با مسائل اجتماعی زوجین، سبب می شود که آنها در مواجهه با چالش های زندگی، از اقتدار و اعتماد بیشتری برخوردار باشند. آگاهی و تسلط به مهارت هایی همچون حل مساله و تصمیم گیری، شناخت ارتباطات بین فردی در روابط اجتماعی، مهارت گوش دادن، همدلی، تفکر انتقادی و خلاق ، برخورداری از مهارت های ابراز وجود، گفتگوی موثر و... نه تنها برای زندگی خانوادگی ضروری است، بلکه برای تمام افراد در کلیه مراحل زندگی، کاربرد دارد.مسلح شدن زوجین به مهارت های فوق الذکر، خصوصاً مهارت ارتباط بین فردی و گفتگو و حل مساله، به نحو چشم گیری، روابط خانوادگی را بهبود می بخشد، بنابراین افزایش آگاهی از دانش فوق، به عنوان روش اساسی برای پیشگیری از کاهش اختلافات زناشویی و اجتماعی، کاربرد دارد. مهارت های حل مسالهیکی از مهمترین مهارت های زندگی مهارت پذیرفتن مشکل، رویارویی با مشکل و سپس تلاش در جهت رفع آن است.تمام زندگی ها با اختلاف نظر و سلیقه همراه است، پس در مواجه با مشکلات همیشه این شعر را زیر لب بخوانید :در این دنیا دل بی غم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد.زندگی را می توان روند پیاپی مواجه شدن با مسائل و تلاش برای حل آن ها دانست، حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد به نفس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود در حالی که حل ناقص و برخورد غیر اصولی با مسائل و مشکلات زندگی، بهداشت روانی شخص و همسرش و دیگر اعضای خانواده و حتی همکاران را به طور جدی تهدید خواهد کرد.حل مسأله فرد را قادر می سازد به طور سازنده با مشکلات زندگی خود مواجه شود. مواجه سازنده با مشکلات، مهارت فوق العاده ارزشمندی است که آموزش آن برای خانواده ها کاملاً ضرورت دارد.اولین مرحله در مساله گشایی موفقیت آمیز، آن است که شخص این ادراک را در خود پرورش دهد که «تو می توانی مشکلات را حل کنی» همچنین برای ایجاد جهت گیری حل مساله در خودتان، باید بدانید که بخشی از زندگی، مواجه شدن با مشکلات است و آرام و خونسرد برای انتخاب بهترین راه حل ممکن، به توانایی خود اتکا کنید.این را بدانید که حل شدن مشکلات به بهتر شدن زندگیتان کمک می کند و آینده ای زیباتر برایتان رقم می زند،بیماری با دارو خوب می شود، لباس به وسیله شستشو تمیز می شود، نگذارید که مشکلتان آنقدر کهنه شود که با سخت ترین دارو ها هم مداوا نشود، مشکل باید حل شود و شما می توانید. مراحل حل مساله- اتخاذ یک تصمیم کلی در مواجهه با مشکل (شناخت مسأله):اولین قدم در مواجهه با مشکل، شناخت دقیق مسأله می باشد، یعنی باید بتوان مسأله و ابعاد آن را بررسی کرد و آن را به عنوان یک پدیده طبیعی قابل حل پذیرفت.آیا مادر همسرتان در زندگیتان دخالت می کند؟آیا همسرتان کارش را بیشتر از شما دوست دارد؟آیا از برخی از رفتارهای همسرتان ناراحت هستید؟مشکلتان را بشناسید.همچنین دانستن این نکته که مسأله و مشکل، همه جا و برای همه کس وجود دارد و باید آن را همان طوری که وجود دارد مورد پذیرش قرار داد.آن را برای خودتان لاینحل نکنید و از آن برای خودتان غول بی شاخ و دم نسازید.در این مرحله داشتن اعتماد به نفس و اراده محکم و قوی، انسان را در حل مسأله، کمک می کند.
بیماری با دارو خوب شود، لباس به وسیله شستشو تمیز می شود، نگذارید که مشکلتان آنقدر کهنه شود که با سخت ترین دارو ها هم مداوا نشود .
*گام به گام در جهت حل مسئله و مشکلات زندگی مشترک
من از یک فرهنگ هستم، اما تو از یک شهر دیگر، من از یک محله ام ، اما تو از جایی دیگری هستی، من از ونوسم و تو از مریخ.
همیشه وقتی با خواهرم که هم خون و هم فرهنگ من بود و هر دو از یک پدر و مادر بودیم، دعوایمان می شد، مادرم می گفت: "شماها چجوری می خواین با همسر آیندتون که به اندازه یه دنیا با شما ها فرق داره بسازین؟!"
تفاوت فرهنگ و آداب و رسوم دو نفر که باهم ازدواج می کنند، آنقدر زیاد است که اگر نتوانند باهم به یک تفاهم و زبان مشترک برسند، شاید زنجیر های عشقشان به زودی به طناب نفرت تبدیل شود و کلبه ی زیبای آمال و آرزوهایشان به دخمه ی تاریک تنهایی منجر شود.
هنوز چند صباحی از زندگی مشترک زوجین نمی گذرد که اولین تفاوت سلیقه ها آغاز شده و شاید اولین دعواها و در آنجاست که احساس نیاز به آموزش در انسان شکل می گیرد، احساس نیاز به آموزش رفتار با همسر.
آگاهی و دانش مقابله با مسائل اجتماعی زوجین، سبب می شود که آنها در مواجهه با چالش های زندگی، از اقتدار و اعتماد بیشتری برخوردار باشند. آگاهی و تسلط به مهارت هایی همچون حل مساله و تصمیم گیری، شناخت ارتباطات بین فردی در روابط اجتماعی، مهارت گوش دادن، همدلی، تفکر انتقادی و خلاق ، برخورداری از مهارت های ابراز وجود، گفتگوی موثر و... نه تنها برای زندگی خانوادگی ضروری است، بلکه برای تمام افراد در کلیه مراحل زندگی، کاربرد دارد.
مسلح شدن زوجین به مهارت های فوق الذکر، خصوصاً مهارت ارتباط بین فردی و گفتگو و حل مساله، به نحو چشم گیری، روابط خانوادگی را بهبود می بخشد، بنابراین افزایش آگاهی از دانش فوق، به عنوان روش اساسی برای پیشگیری از کاهش اختلافات زناشویی و اجتماعی، کاربرد دارد.
مهارت های حل مساله
یکی از مهمترین مهارت های زندگی مهارت پذیرفتن مشکل، رویارویی با مشکل و سپس تلاش در جهت رفع آن است.
تمام زندگی ها با اختلاف نظر و سلیقه همراه است، پس در مواجه با مشکلات همیشه این شعر را زیر لب بخوانید :
در این دنیا دل بی غم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد.
زندگی را می توان روند پیاپی مواجه شدن با مسائل و تلاش برای حل آن ها دانست، حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد به نفس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود در حالی که حل ناقص و برخورد غیر اصولی با مسائل و مشکلات زندگی، بهداشت روانی شخص و همسرش و دیگر اعضای خانواده و حتی همکاران را به طور جدی تهدید خواهد کرد.
حل مسأله فرد را قادر می سازد به طور سازنده با مشکلات زندگی خود مواجه شود. مواجه سازنده با مشکلات، مهارت فوق العاده ارزشمندی است که آموزش آن برای خانواده ها کاملاً ضرورت دارد.
اولین مرحله در مساله گشایی موفقیت آمیز، آن است که شخص این ادراک را در خود پرورش دهد که «تو می توانی مشکلات را حل کنی» همچنین برای ایجاد جهت گیری حل مساله در خودتان، باید بدانید که بخشی از زندگی، مواجه شدن با مشکلات است و آرام و خونسرد برای انتخاب بهترین راه حل ممکن، به توانایی خود اتکا کنید.
این را بدانید که حل شدن مشکلات به بهتر شدن زندگیتان کمک می کند و آینده ای زیباتر برایتان رقم می زند،بیماری با دارو خوب می شود، لباس به وسیله شستشو تمیز می شود، نگذارید که مشکلتان آنقدر کهنه شود که با سخت ترین دارو ها هم مداوا نشود، مشکل باید حل شود و شما می توانید.
مراحل حل مساله
- اتخاذ یک تصمیم کلی در مواجهه با مشکل (شناخت مسأله):
اولین قدم در مواجهه با مشکل، شناخت دقیق مسأله می باشد، یعنی باید بتوان مسأله و ابعاد آن را بررسی کرد و آن را به عنوان یک پدیده طبیعی قابل حل پذیرفت.
آیا مادر همسرتان در زندگیتان دخالت می کند؟
آیا همسرتان کارش را بیشتر از شما دوست دارد؟
آیا از برخی از رفتارهای همسرتان ناراحت هستید؟
مشکلتان را بشناسید.
همچنین دانستن این نکته که مسأله و مشکل، همه جا و برای همه کس وجود دارد و باید آن را همان طوری که وجود دارد مورد پذیرش قرار داد.آن را برای خودتان لاینحل نکنید و از آن برای خودتان غول بی شاخ و دم نسازید.
در این مرحله داشتن اعتماد به نفس و اراده محکم و قوی، انسان را در حل مسأله، کمک می کند.
شناسایی کامل مشکل
در این مرحله باید در مورد مشکل به تفکر پرداخت و دریافت که چه عواملی باعث ایجاد مشکل شده است. این مشکل از کی شروع شده و دلیل آن چه بوده است؟ باید ابتدا اطلاعات مربوط به مشکل را جمع آوری کرد و سپس مشکل را به طور دقیق تعریف کرد و مشخص کرد که مشکل کیست یا چیست؟، ساده است یا مرکب؟ چه ویژگی هایی دارد و...
مثلا اگر همسرتان دیر به منزل می آید و شما از این مسئله ناراحت هستید، ببینید از کی این اتفاق افتاده؟ آیا از روز اول ازدواجتان؟ از روزی که خواسته های شما بیشتر شده و مخارج بالا رفته؟ از روزی که خودش بیشتر از دخلش ، خرج می کند؟ از روزی که ...
آیا خودش از این که دیر می آید ناراحت است؟ پاسخ شما را چه می دهد؟ هر شب دیر می آید و یا فقط چند شب در هفته؟
مشکل را برای خودتان آنالیز کنید و همه را مرقوم کنید، نوشتن به انسجام فکرتان کمک می کند.
منبع: تبیان
لینک فایل های موجود در متن :
,نقطه حساس در زندگی مشترک ,نقطه حساس در زندگی مشترک ,نقطه حساس در زندگی مشترک ,نقطه حساس در زندگی مشترک نقطه حساس در زندگی مشترک,مجله پارس پارمیس,پارس پارمیس,زناشویی,,نقطه حساس در زندگی مشترک,مجله پارس پارمیس http://pars_parmis.rzb.ir/
منبع : http://pars_parmis.rzb.ir
,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید ,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید ,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید ,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید,زناشویی,,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید,مجله پارس پارمیس http://pars_parmis.rzb.ir/
رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید
وی ادامه داد: به هر حال زن و شوهر باید از معضلات و موارد کل خانواده و مفاهیم آن آشنا باشند تا بتوانند در یک مسیر، با تکامل یکدیگر همه نا به سامانیها را سامان ببخشند و به اصل و امور زناشویی برسند. مشکلات را پشت در خانه بگذارید و در را باز کنیدآشوری با اشاره به اینکه باید مشکلات را پشت در خانه بگذارند، تصریح کرد: از قدیم مرد همواره خارج از خانه مشغول به کار بود و با مسائل متعددی مواجه بود و مسلماً مرد باید مشکلات را پشت در خانه میگذاشت و با روحیه شاد و لبخندی وارد خانه میشد اگر بخواهند اینها را به همسرانشان منتقل کنند و یا به خانواده ممکن است یک نوع نگرانی و استرس مضاعف به خانواده و یا همسر منتقل شود و در کل خانواده دچار استرس جمعی بشوند و در حال حاضر مضر نخواهند بود.این روانپزشک بیان کرد: آنچه که مهم است مشکلاتی است که باید پشت در خانه بماند تا اصول و موانع نظام خانواده را بر هم نریزد و آن را باید خود فرد یک فرمول کلی برایش داشته باشد. آن فرمول کلی همان فرمول اساسی است که به فرمول صداقت حاکم بر خانواده معروف است و این صداقت مفهوم بر این است که باید کلیه امور چه خوب و چه ناشایست باید با یکدیگر مشترک باشند و فرمول دومی که در این مسیر میتوان نام برد این است که اگر مسئلهای، هر موضوعی و یا هر رازی که بخواهد بر طبق آن اصول، لطمهای وارد کند آن را باید پنهان نگه داشت. اشتباهات گذشته را نبشقبر نکنیدآشوری افزود: اگر در خارج از محل خانه دچار استرس شدهاید و مشکلاتی در خارج از خانه برایتان اتفاق افتاده باید بیرون از خانه بگذارید و یا اگر یک ازدواج ناموفق در گذشته هر یک از زوجین داشته حتماً لازم نیست که آن را دوباره در زندگی جدیدش مطرح کند و موشکافی و نبشقبر کند، زیرا برای هر دوی آنها نگرانی و اضطراب ایجاد میکند که نکند دوباره همان شرایط فراهم شود و بخواهند از یکدیگر جدا شوند.
در زندگی زناشویی یک سری حرف هایی وجود دارد که هرگز نباید به همسرتان بگویید
در زندگی زناشویی یک سری حرف هایی وجود دارد که هرگز نباید به همسرتان بگویید. گفتن این حرف ها به همسرتان باعث می شود زندگی زناشویی تان مختل شود.
همیشه میگویند نباید تمام حرفها را به همسرتان بگویید و گاهی لازم است اسرار را پیش خودتان حفظ کنید.
در سالهای گذشته عمرمان و نگاه کردن به زندگیمان ناخودآگاه به این نتیجه میرسیم که چه خوب میگفتند بزرگان قدیم ما «تنهایی اصلاً خوب نیست، باید شریک زندگی داشت و همدمی که به وقت خود بتوانیم با او درد و دل کنیم»، زندگی را برایمان جور دیگری معنی کرده بودند آنقدر ساده تعریف کردند فکر میکردیم که واقعاً ساده است و البته این را هم بگویم در حال حاضر زندگیها هیچ فرقی با زندگی گذشته نکرده بلکه فقط دیدگاههایمان است که تغییر کرده است.
دیدگاههایی که باعث بیمهری و بیتفاوتی همسران میشود در اینجاست که متوجه میشویم چه رازها و چه حرفهایی را باید همسرمان بگوییم و چه رازهایی را نباید بگوییم تا باعث رنجش آنها نشود.
آشوری استاد دانشگاه و روانپزشک با اشاره به « ناگفتهها و رازهایی که نباید به همسرمان بگوییم » میگوید: از جمله رازهایی که نباید به همسرمان بگوییم زندگی گذشتهمان و اتفاقهایی که در طول روز برایمان افتاده نباید گفت تا باعث تداوم زندگی گردد.
با شریک زندگیتان به تکامل برسید
آشوری روانپزشک با اشاره به رازهایی که در زندگیمان است به همسرمان نگوییم، گفت: یکی از بحثهایی که همواره بین زن و شوهر حاکم است شادیها و غمها در خانواده است که بتوانند با یکدیگر آن را حل کنند و شریک یکدیگر باشند و با هم از زندگی لذت ببرند که ما باید این دو اصل را سرلوحه امور زندگی زناشویی خود قرار دهیم.
وی ادامه داد: به هر حال زن و شوهر باید از معضلات و موارد کل خانواده و مفاهیم آن آشنا باشند تا بتوانند در یک مسیر، با تکامل یکدیگر همه نا به سامانیها را سامان ببخشند و به اصل و امور زناشویی برسند.
مشکلات را پشت در خانه بگذارید و در را باز کنید
آشوری با اشاره به اینکه باید مشکلات را پشت در خانه بگذارند، تصریح کرد: از قدیم مرد همواره خارج از خانه مشغول به کار بود و با مسائل متعددی مواجه بود و مسلماً مرد باید مشکلات را پشت در خانه میگذاشت و با روحیه شاد و لبخندی وارد خانه میشد اگر بخواهند اینها را به همسرانشان منتقل کنند و یا به خانواده ممکن است یک نوع نگرانی و استرس مضاعف به خانواده و یا همسر منتقل شود و در کل خانواده دچار استرس جمعی بشوند و در حال حاضر مضر نخواهند بود.
این روانپزشک بیان کرد: آنچه که مهم است مشکلاتی است که باید پشت در خانه بماند تا اصول و موانع نظام خانواده را بر هم نریزد و آن را باید خود فرد یک فرمول کلی برایش داشته باشد. آن فرمول کلی همان فرمول اساسی است که به فرمول صداقت حاکم بر خانواده معروف است و این صداقت مفهوم بر این است که باید کلیه امور چه خوب و چه ناشایست باید با یکدیگر مشترک باشند و فرمول دومی که در این مسیر میتوان نام برد این است که اگر مسئلهای، هر موضوعی و یا هر رازی که بخواهد بر طبق آن اصول، لطمهای وارد کند آن را باید پنهان نگه داشت.
اشتباهات گذشته را نبشقبر نکنید
آشوری افزود: اگر در خارج از محل خانه دچار استرس شدهاید و مشکلاتی در خارج از خانه برایتان اتفاق افتاده باید بیرون از خانه بگذارید و یا اگر یک ازدواج ناموفق در گذشته هر یک از زوجین داشته حتماً لازم نیست که آن را دوباره در زندگی جدیدش مطرح کند و موشکافی و نبشقبر کند، زیرا برای هر دوی آنها نگرانی و اضطراب ایجاد میکند که نکند دوباره همان شرایط فراهم شود و بخواهند از یکدیگر جدا شوند.
وی بیان کرد: بنابراین با توجه به دو فرمول اساسی که گفته شد یکدیگر را در جریان مشکلات خود بگذارند، مثل حوزههای بیماری و حوزههای روابط خانوادگی طرفین که اگر این کار را انجام ندهند باعث دلسردی در بینشان میشود.
خانواده را درگیر مسائل خود نکنید
آشوری با بیان اینکه اتفاقهایی که در بین خانواده شوهرتان میافتد به او نگویید، تصریح کرد: در موقعی هست که خانواده خانم نمیتواند از خانواده شوهر حرفی را نادیده بگیرد و نمیخواهد ارتباطی با آنها داشته باشد. تنفر به وجود میآید و ممکن است ناراحتی بین آنها پیش بیاید لازم نیست که با خانواده شوهرش مطرح کند و مسائل را به رخ شوهر بکشد و شاید کدورتهایی در خانواده پیش بیاید و در این موارد است که باید گذشت را سر لوحه زندگی خود کنند.
وی گفت: در زمانی هم هست که ممکن است بیماری رخ دهد و رفتهرفته و آرام و آهسته وقتی نتیجه آزمایش مشخص شده به همسرش بگوید و همسر از این کار ناراحت شود در این مورد است که باید از همان اول این مسائل را با هم حل کنند و به نتیجه برسند.
انجمادی که ارمغانش جدایی است/جدایی تاوانی برای روابط یخ زده
این روانپزشک عنوان کرد: بنابراین مواردی که ممکن است موجب سرد شدن، منجمد شدن و فریز شدن شود را نباید به همسرمان بگوییم تا روابط گرم زوجین با این سردی تبدیل به جدایی نشود و لطمه نخورند و تغییر در زندگیشان ایجاد کند و حتی میتواند راز را با همسرش مطرح کند و لطمهای اساسی به موانع خانواده برخورد نکند و اینها همه بستگی به فرد دارد.
وی اظهار داشت: در یک خانواده ممکن است حتی همه اینها به صداقت هم بازگو شود یعنی مواردی را مطرح کنند و بگویند «من میخواهم صداقت باشد» و از این راه میتوانند رازهای خودشان را با هم در میان بگذارند و ظرفیت و گنجایش پذیرش مسائل ازدواج را در خود بالا ببرند.
آشوری با اشاره به حساسیتها و ظرافتهای مرد در رابطه با رازهای زندگی گفت: یکسری حساسیتها و ظرافتهایی در بین خانواده و زندگی وجود دارد. یعنی اگر یکی از زوجین این مسائل که گفته شد زیاد مطرح کند تار و پود خانواده از هم میپاشد پس بنابراین همه اینها را باید زوجین اول با هم تشخیص بدهند و بعد با هم حل کنند.
اونی که عوض داره بالاخره گله داره یا نه؟
آشوری روانپزشک خاطرنشان کرد: نکته آخری که میتوان به آن اشاره کرد اول باید خود افراد تفکر کنند و تا حد زیادی تحت تأثیر صحبتهای دیگران قرار نگیرند و بعضی از زوجین میگویند: «باید بری یه کاری کنی، برخوردهای ناشایستی دارند و بیایند و بزرگتری کنند» و ممکن است در نهایت بعدها مشکلاتی برایشان ایجاد شود و بهتر است که همیشه درددلشان نگه دارند و مسائل را برای خود مطرح کنند که ممکن است گفتن بعضی از رازها ساماندهی خانواده را به هم بزنند و تار و پود خانواده از هم گسسته شود و این همان اصل کلی است که باید رعایت شود.
منبع : jamejamonline.ir
لینک فایل های موجود در متن :
,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید ,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید ,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید ,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید,زناشویی,,رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید,مجله پارس پارمیس http://pars_parmis.rzb.ir/
منبع : http://pars_parmis.rzb.ir
طلاق,مجله,
طلاق در کمین شماست؟ طلاق
به ندرت پیش می آید که ازدواج یک شبه نابود شود. در بیشتر مواقع این فرآیند به تدریج و در طول زمان اتفاق می افتد؛ بنابراین وقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش می آید بهترین کار این است که قبل از وخیم شدن اوضاع نسبت به موضوع واکنش نشان دهید و این بحران را حل و فصل کنید. می توانید با یکدیگر حرف بزنید و برای مشکل تان راه حلی بیابید یا اینکه تصمیم بگیرید مدتی جدا از هم زندگی کرده و با کمک مشاور روی خودتان کار کنید.بعد دوباره به زندگی مشترک بازگردید و برای بقای ازدواج تان یک بار دیگر تلاش کنید. این دیگر به شما بستگی دارد که چه روشی را در پیش بگیرید اما اگر زندگی مشترک تان با مشکلات جدی روبه رو شد و کار از کار گذشت، ممکن است دیگر جایی برای بحث و گفت وگو باقی نماند و برخلاف میل همسرتان مجبور به ترک او شوید.شادی ها را دفن نکنیدهمیشه علائمی وجود دارد که خطر وقوع طلاق را نشان می دهد. هنگامی که با دقت روی مشکلات زندگی تان دقیق شوید این نشانه ها را می بینید. به طور مثال اگر ناگهان متوجه شدید که در زندگی مشترک تعداد لحظات شادتان مدام در حال کم شدن است و ساعات زیادی را برای مشاجره و بحث های بیهوده تلف می کنید باید بدانید طلاق در نزدیکی شما کمین کرده تا ناگهان غافلگیرتان کند؛ البته هیچ ازدواجی بدون مشکل نیست.گاهی اوقات پیش می آید روزهای بدی را بگذرانید و بین شما و همسرتان اختلاف نظر هایی به وجود بیاید اما باید حساب کنید تعداد روزهای شاد زندگی تان چقدر است. اگر به این نتیجه رسیدید که لحظات خوب زندگی شما بر روزهای بد غلبه دارد، جای نگرانی نیست اما موضوع زمانی وخیم می شود که تمام شادی های زندگی مشترک تان در اعماق جنگ و دعواهای روزمره دفن شده و دیگر جایی برای لذت بردن باقی نماند.بی تفاوت نباشیدوقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش می آید فرقی نمی کند که این مشکل کوچک باشد یا بزرگ، بهتر است هر چه زودتر با واقعیت روبه رو شوید و در مورد تصمیمات بعدی خوب فکر کنید تا بفهمید چه کاری باید انجام دهید. اگر نسبت به موضوع بی تفاوت باشید و به سادگی از آن عبور کنید، این طرز برخورد روش خوبی برای مقابله با مشکل نیست و اوضاع را روز به روز بد و بد تر می کند. به علاوه اگر بعد از فکر کردن به این نتیجه رسیدید که احتمال وقوع طلاق نزدیک است، سریع تر از آن باخبر می شوید و از لحاظ احساسی و مالی خودتان را برای آنچه قرار است اتفاق بیفتد، آماده می کنید.اوضاع را کنترل کنیدهنگامی که در زندگی مشترک دچار مشکل می شوید، شاید جر و بحث های کهنه را مدام پیش بکشید، ناراحتی های قدیمی را زنده کنید، به شدت اشک بریزید یا عصبانی شوید. این واکنش ها خیلی زود ابعاد مشکلات کوچک را بزرگ و بزرگ تر می کند و باعث می شود همه امید و آرزوهای زندگی تان را از دست دهید. علاوه بر این وقتی احساسات شما از کنترل تان خارج می شود، بسیار دشوار است که تمام راه های ممکن را به درستی شناسایی و شرایط را به طور منطقی ارزیابی کنید تا بتوانید با مشکل کنار بیایید.به عنوان یک راه حل باید درباره وضعیت موجود قضاوت درستی داشته باشید تا بفهمید اوضاع تا چه حد بد یا قابل کنترل است؛ البته علائمی مانند خیانت، اهانت و تحقیر هم هشدارهایی است که نقطه بحرانی یک رابطه را نشان می دهد.
وقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش می آید قبل از وخیم شدن اوضاع بحران را حل و فصل کنید
به ندرت پیش می آید که ازدواج یک شبه نابود شود. در بیشتر مواقع این فرآیند به تدریج و در طول زمان اتفاق می افتد؛ بنابراین وقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش می آید بهترین کار این است که قبل از وخیم شدن اوضاع نسبت به موضوع واکنش نشان دهید و این بحران را حل و فصل کنید. می توانید با یکدیگر حرف بزنید و برای مشکل تان راه حلی بیابید یا اینکه تصمیم بگیرید مدتی جدا از هم زندگی کرده و با کمک مشاور روی خودتان کار کنید.
بعد دوباره به زندگی مشترک بازگردید و برای بقای ازدواج تان یک بار دیگر تلاش کنید. این دیگر به شما بستگی دارد که چه روشی را در پیش بگیرید اما اگر زندگی مشترک تان با مشکلات جدی روبه رو شد و کار از کار گذشت، ممکن است دیگر جایی برای بحث و گفت وگو باقی نماند و برخلاف میل همسرتان مجبور به ترک او شوید.
شادی ها را دفن نکنید
همیشه علائمی وجود دارد که خطر وقوع طلاق را نشان می دهد. هنگامی که با دقت روی مشکلات زندگی تان دقیق شوید این نشانه ها را می بینید. به طور مثال اگر ناگهان متوجه شدید که در زندگی مشترک تعداد لحظات شادتان مدام در حال کم شدن است و ساعات زیادی را برای مشاجره و بحث های بیهوده تلف می کنید باید بدانید طلاق در نزدیکی شما کمین کرده تا ناگهان غافلگیرتان کند؛ البته هیچ ازدواجی بدون مشکل نیست.
گاهی اوقات پیش می آید روزهای بدی را بگذرانید و بین شما و همسرتان اختلاف نظر هایی به وجود بیاید اما باید حساب کنید تعداد روزهای شاد زندگی تان چقدر است. اگر به این نتیجه رسیدید که لحظات خوب زندگی شما بر روزهای بد غلبه دارد، جای نگرانی نیست اما موضوع زمانی وخیم می شود که تمام شادی های زندگی مشترک تان در اعماق جنگ و دعواهای روزمره دفن شده و دیگر جایی برای لذت بردن باقی نماند.
بی تفاوت نباشید
وقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش می آید فرقی نمی کند که این مشکل کوچک باشد یا بزرگ، بهتر است هر چه زودتر با واقعیت روبه رو شوید و در مورد تصمیمات بعدی خوب فکر کنید تا بفهمید چه کاری باید انجام دهید. اگر نسبت به موضوع بی تفاوت باشید و به سادگی از آن عبور کنید، این طرز برخورد روش خوبی برای مقابله با مشکل نیست و اوضاع را روز به روز بد و بد تر می کند. به علاوه اگر بعد از فکر کردن به این نتیجه رسیدید که احتمال وقوع طلاق نزدیک است، سریع تر از آن باخبر می شوید و از لحاظ احساسی و مالی خودتان را برای آنچه قرار است اتفاق بیفتد، آماده می کنید.
اوضاع را کنترل کنید
هنگامی که در زندگی مشترک دچار مشکل می شوید، شاید جر و بحث های کهنه را مدام پیش بکشید، ناراحتی های قدیمی را زنده کنید، به شدت اشک بریزید یا عصبانی شوید. این واکنش ها خیلی زود ابعاد مشکلات کوچک را بزرگ و بزرگ تر می کند و باعث می شود همه امید و آرزوهای زندگی تان را از دست دهید. علاوه بر این وقتی احساسات شما از کنترل تان خارج می شود، بسیار دشوار است که تمام راه های ممکن را به درستی شناسایی و شرایط را به طور منطقی ارزیابی کنید تا بتوانید با مشکل کنار بیایید.
به عنوان یک راه حل باید درباره وضعیت موجود قضاوت درستی داشته باشید تا بفهمید اوضاع تا چه حد بد یا قابل کنترل است؛ البته علائمی مانند خیانت، اهانت و تحقیر هم هشدارهایی است که نقطه بحرانی یک رابطه را نشان می دهد.
اگر خودتان به تنهایی قادر به حل مشکلات نیستید، از مشاور کمک بگیرید
آیا دلیلی برای نگرانی وجود دارد؟
وقتی زندگی مشترک شما به روزهای سخت نزدیک می شود، شاید از خودتان بپرسید آیا بد بودن اوضاع موقتی است یا اینکه رابطه شما در آستانه سقوط به داخل پرتگاه قرار دارد. به هر حال ازدواج های مشکل دار ویژگی های کم و بیش مشترکی دارند که تا حدودی بد بودن اوضاع را نشان می دهند. در اینجا چند جمله وجود دارد که بهتر است آنها را بخوانید و ببینید چند مورد از آنها با زندگی شما همخوانی دارد:
از نظر شما همسرتان هیچ وقت نمی تواند هیچ کاری را درست انجام دهد.
مدام با هم دعوا می کنید.
توانایی و انگیزه تان را برای حل مشکلات زناشویی از دست داده اید.
خشم و توهین جایگزین عشق و بردباری شما شده است.
از دو فرد عاشق به دو هم اتاقی تبدیل شده اید.
به یکدیگر خیانت می کنید.
از هم فاصله می گیرید و سعی می کنید وقت تان را کمتر با هم بگذرانید.
وقتی کنار هم هستید حرفی برای گفتن ندارید.
به تازگی به طلاق فکر می کنید.
فرزندان شما نسبت به استرس هایی که در زندگی مشترک دارید، واکنش نشان می دهند؛ مثلا بیشتر دعوا می کنند، در مدرسه مشکل ساز شده اند، برای پلیس دردسر درست می کنند یا به مصرف مواد مخدر روی آورده اند.
با یکدیگر رو راست نیستید و بعضی از مسائل شخصی تان را از یکدیگر پنهان می کنید.
به این نتیجه رسیده اید که همسرتان در گذشته رازهایی داشته و آنها را از شما مخفی کرده است.
اگر چند نمونه از این ویژگی ها در زندگی مشترک شما هم دیده می شود، نترسید. شما و همسرتان در آستانه مراجعه به دادگاه قرار ندارید و هنوز فرصت هست. اما باید کمی نگران شوید وقت آن رسیده که در ابتدا به تنهایی و بعد با کمک یکدیگر، راه هایی را که پیش رو دارید ارزیابی کنید و درباره اقدامات بعدی به نتیجه برسید.
در چنین مواقعی یکی از بهترین کارها این است که درباره احساسات تان با هم حرف بزنید. اگر پایه های زندگی مشترک تان را لرزان می بینید، این خطرات را با همسرتان هم در میان بگذارید تا او نیز نسبت به وخامت اوضاع آگاه شود. در صورتی که تمام مشکلات را در خودتان بریزید و به فردی کم حرف و بی حوصله تبدیل شوید به وخامت اوضاع دامن می زنید. علاوه بر این مشکلات موجود در زندگی مشترک افسردگی، احساس ضعف و آسیب پذیری، عصبانیت، ناهنجاری های مربوط به خواب و. . . را هم در پی دارد و هرکدام از اینها می تواند مانعی برای تفکر و تصمیم گیری درست شما باشد. در این مرحله مشاوره با فردی متخصص راهگشای خوبی است.
با دنبال کردن این مسیر راحت تر می توانید با مشکلات کنار بیایید و وضعیت روحی تان را بهبود ببخشید. پس اگر خودتان به تنهایی قادر به حل مشکلات نیستید، استفاده از کمک های حرفه ای را در اولویت برنامه های تان قرار دهید و برای بقای زندگی مشترک با جدیت بجنگید.
در جست وجوی مشاور
وقتی زندگی مشترک شما دچار آشفتگی های جدی است، احساسات تان طوری غیر قابل کنترل می شود که آرام بودن و تصمیم گیری منطقی برای شناسایی ریشه های مشکلات تقریبا غیر ممکن است. در عوض، شما و همسرتان از هم فاصله می گیرید تا جراحات روحی تان را درمان کنید یا اینکه به طور مداوم مشغول جر و بحث هستید. در چنین شرایطی که بنیان های خانواده در حال فروپاشی است، زمان حکم طلا را دارد.
نباید صبر کنید تا همه احساسات خوب شما از زندگی مشترک نابود شود. قبل از آن باید به دنبال درمان های حرفه ای باشید. مراجعه به یک مشاور خوب می تواند زندگی مشترک تان را از غرق شدن نجات دهد یا حداقل شما و همسرتان را چند ماه یا حتی چند سال در مرحله ای نگه دارد که بتوانید درباره مشکلات رابطه تان درست تصمیم گیری کنید. بهتر است سراغ مشاوری بروید که در حل مسائل و مشکلات زوج ها تخصص داشته باشد اما قبل از آن این نکات را بدانید.
در جست وجوی مشاوران و روانشناسان معتبر یا آن دسته از مراکز خدمات مشاوره باشید که دارای مجوز هستند.
از آشنایان یا دوستان مورد اعتمادتان بخواهید که در صورت امکان یک مشاور خوب را به شما معرفی کنند.
قبل از اینکه جلسات مشاوره را شروع کنید با چند مشاور یک جلسه داشته باشید و بعد فردی را انتخاب کنید که با او نسبت به بقیه راحت تر هستید.
تحقیق کنید این فرد از چه زمانی کار مشاوره خانواده و ازدواج را انجام می دهد، چه دوره هایی را گذرانده، در چه رشته ای تحصیل کرده و چه درجه ای دارد.
مطمئن شوید فردی که قرار است با او کار کنید، مورد تایید همسرتان هم هست و هردو با او راحت هستید. ممکن است بخواهید با او درباره زندگی خصوصی و احساسات تان حرف بزنید؛ بنابراین باید بتوانید در کمال آرامش مشکلات تان را مطرح کنید.
منبع:مجله زندگی ایده آل
لینک فایل های موجود در متن :
طلاق,مجله,
منبع : http://pars_parmis.rzb.ir